ارتش:
ارتش، واژهی اوستایی است. رث، به معنای گوی جنگی است(یشت ۱۴ و ۴۸). رثتئشتر، به معنایش کسی که روی گوی و گردونه جنگی میایستد، مرد جنگی، گردونهسوار جنگاور و ارتشتار.(یسنا ۶ و ۱۱).
اردو:
اردو، واژهی ترکی- مغولی و یادگار تسلط مغولان و ترکان بر خراسان، هند و عراق است.
غُند:
غُند، یکی از واژههای کهن فارسی است که عربها آن را وام گرفته، به گونهی جُند تلفظ میکنند.
کَنڋَک:
کنڋک، یکی از بخشهای نظامی و ارتشی است که کار کندن سنگر را به عهده داشتهاند. خندق عربی نیز از واژهی کندک گرفته شده است. در افغانستان به گودال، کنده میگویند که همان ساختار کهن خود را حفظ کرده است. کدال، در لهجهی هزارگی به گودالی گفته میشود که زردک، کچالو، شلغم و... را برای حفاظت از یخی پنهان میکنند. به ظرف گلی بزرگ، کنڋواه میگویند.
خندق:
ریشهی واژهی خندق، کندن فارسی است. در جنگ خندق، سلمان فارسی، طرح کندن اطراف سنگر مسلمانان را داده بود، جنگ به نام خندق معروف شده است.
عسکر:
عسکر، نیز وامواژهی فارسی است که از ریشهی لشکر گرفته شده است.
محمدی شاری