در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل حدود ۵۰۰ هواپیمای جنگی از دو طرف سرنگون شد و در جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ که سه هفته طول کشید، دو طرف نزدیک به ۶۰۰ هواپیما از دست دادند.
در جنگ هشت ساله ایران و عراق رقمی بین ۷۵۰ تا ۹۰۰ هواپیمای جنگی از دو طرف سرنگون شد. از این آمار متفاوت چه نتیجهای میگیرید؟ در مورد تلفات تانکها هم همین نسبت با شدتی کمتر برقرار است. نبرد تمام عیار مکانیزه یعنی نبرد تانک با تانک که پیشرفتهترین و گرانقیمت ترین سطح از نبرد زمینی است، بخش اعظم و درصد بسیار بالایی از نبردهای زمینی اعراب و اسرائیل را شامل میشود اما این نوع نبرد تنها درصد بسیار اندکی از نبردهای زمینی جنگ ایران و عراق را تشکیل میدهد. وجه غالب نبرد زمینی در این جنگ رویارویی نیروهای پیاده سبک و نیمه سنگین با نیروی زرهی و واحدهای تانک است که در نمونهای حیرتانگیز و استثنایی در تاریخ جنگهای قرن بیستم به بعد، در بیشتر موارد نیروی پیاده در حال حمله و نیروی زرهی در حال دفاع بودهاست !
در واقع نتیجهای که می خواهیم از این مقدمه بگیریم آن است که جنگ هشت ساله جنگی تکنولوژی محور که اساس آن را سلاحهای سنگین پیچیده با سطح فناوری بالا تشکیل دهد، نبود و به همین سبب به لحاظ فنون و تاکتیکها نیز چندان با عصر و زمانه خود همگام نبود. درست است که این واقعیت بیشتر در مورد ایران صدق کرده و تا حد زیادی محصول تفکر و سیاست غیر عادی و استثنایی رهبری سیاسی این کشور بوده است اما این افسانه تبلیغاتی که عراق دوست معتمد قدرتهای غربی بوده که همواره با پیشرفتهترین تسلیحات و فناوری نظامی تجهیز میشد، صحیح نمیباشد.
واقعیت آن است که ایران و عراق هیچ کدام کشورهایی دوست و قابل اعتماد برای بلوک غرب یا نظام جهانی به حساب نمیآمدند. نیکسون جمله مشهوری درباره جنگ هشت ساله دارد که مضمون آن با عباراتی متفاوت توسط برژینسکی و کیسینجر نیز تکرار شده است: "اگر تنها یک جنگ باشد که دو طرف آن سزاوار شکستند، جنگ ایران و عراق است." این که جنگ ایران و عراق نباید برنده داشته باشد، اساس سیاست آمریکا و بلوک غرب را در مورد جنگ هشت ساله تشکیل میداد.
باز هم در موردی کاملا استثنایی برای دوران جنگ سرد، شوروی و بلوک شرق نیز با این دیدگاه توافق داشتند. جالب است بدانید با آن که شوروی حجم عظیمی اسلحه به عراق فروخت، این کشور را متحدی درجه یک و قابل اعتماد حتی در سطح مصر دوران ناصر یا سوریهی حافظ اسد تلقی نمیکرد.
شوروی با آغاز جنگ موافق نبود و تا نزدیک به دو سال عراق را تحریم تسلیحاتی کرد. در واقع اهداف سیاسی عراق برای مسکو همسو، قابل پیشبینی یا خالی از خطر نبود. غرب نیز همین نگاه را به عراق داشت. در مورد ایران موضوع حاد تر بود: تمام قدرتهای درجه اول و دوم جهانی اهداف ایران را تهدیدی بالفعل یا بالقوه علیه خودشان تلقی میکردند.
نوس طهماسبی