در دولت علوي، زنداني سياسي، ديده نميشود، اين بدان معنا نيست كه در حكومت حضرت، كسي مرتكب جرم سياسي عليه حكومت نميشد، بلكه به عكس، در آن دوره به دليل فتنه خوارج، شورش طلحه و زبير، و شرارتهاي معاويه، اوضاع جامعه از نظر سياسي بسيار ملتهب بود،
به خصوص كه چون خوارج و اصحاب جمل، از ميان ياران حضرت انشعاب پيدا كردند و با تبليغات گمراهكنندهي ضدِ حضرت، عضو گيري ميكردند، ارتكاب جرائم عليه حكومت فراوان اتفاق ميافتاد، اين گروهها، پس از شورش مسلحانه، با مقابلهي حضرت و جنگ رو به رو شدند، ولي قبل از آن، زنداني نداشتند در حالي كه برخي از آنها به حضرت دشنام ميدادند، برخي ديگر به نشر اكاذيب و تشويش اذهان ميپرداختند، برخي هم تجمعات عليه حكومت تشكيل ميدادند و....
شگفت آور است كه در آن شرائط حادّ امنيتي و سياسي، حتي نام "چند نفر" كه زنداني شده باشند، ديده نميشود! در حالي كه مخالفان، افراد سرشناسي بودند و حبس آنها در تاريخ ثبت ميشد، و شگفت آورتر آنكه در همان اوضاع، افراد متعددي از مسئولان دولتي به دليل تخلفات خود، در زندان بودند!
كثير حضرمي، ميگويد در مسجد كوفه، گروهي عليه اميرالمؤمنين صحبت ميكردند و يكي از آنها قسم خورد كه حضرت را خواهد كشت، من او را گرفتم وخدمت حضرت آوردم، حضرت فرمود: آزادش كن! توقعداري كه قبل از اقدام به قتل، او را بكشم! گفتم: به شما اهانت ميكرد! فرمود: تو هم به او اهانت كن يا رهايش كن.(مبسوط سرخسي، ج10، ص125)
حكومتها معمولاً، مخالفان را پيش از اقدام عليه حكومت دستگير ميكنند، تا فرصت اقدامات ضد حكومتي را از آنان بگيرند، ولي اميرالمؤمنين شيوهي ديگري داشت، مثلاً خرّيت بن راشد، سر به عصيان برداشت و خروج كرد، برخي اصحاب اصرار داشتند كه حضرت او را دستگير كند و حتي در اين باره به حضرت اعتراض كردند، ولي پاسخ حضرت اين بود كه تا جنايتي اتفاق نيفتاده نميتوان كسي را زنداني كرد، و الّا بايد زندان را از متهمان پر كنيم: انا لو فعلنا هذا لكل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم (الغارات، ج1، ص335)
سيرهي اميرالمؤمنين چنان بود كه در جريان جنگ جمل، اسيران را به پشت ميدان جنگ فرستاد و آنها را كه دست به شورش مسلحانه زده بودند، زنداني كرد، ولي با پايان جنگ، آنها را آزاد كرد، لذا فقها دربارهي همين مجرمان هم فتوي دادهاند كه زنداني شدن آنها در مدّت جنگ و براي آن است كه به دشمن نپيوندند، ولي پس از آن آزاد ميشوند.(شهيد، الدروس، ج2، ص43)