در اعتقادات مسلمانان، مهدی موعود شخصیتی نجاتبخش است که تا قبل از قیامت ظهور خواهد کرد و جهان را از ستم و بیداد رهایی میبخشد. در طول تاریخ اسلام بارها افرادی ظهور کرده و ادعا کردهاند که مهدی موعود هستند. این موارد در سراسر دنیای اسلام - در جنوب آسیا، آفریقا و خاورمیانه - اتفاق افتاده است. مدعیان مهدویت معمولاً قدرت سیاسی یا معنوی و یا هر دو را دارند. حتی بسیاری از این مدعیان، برای خود حکومتهایی تشکیل دادهاند (مانند «مهدیه» که در اواخر قرن نوزدهم توسط محمد احمد در سودان تأسیس شد) و نیز مذاهب و فرقی بنیان گذاشتند (مانند بابیت و جنبش احمدیه).
دروغگویان مدعی مهدویت
کسانی که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافتهاند، به اعتباری بر سه گروه قابل تقسیم هستند.
۱. کسانی که دیگران روی انگیزههای خاصی، آنان را مهدی نجاتبخش خواندند.
۲. کسانی که به انگیزۀ جاهطلبی و قدرتخواهی، چنین ادعای دروغینی داشتند.
← گروه اول
این واقعیت از تاریخ به دست میآید که برخی کسانی که ادعای مهدویت به آنها نسبت داده شده، نه از سوی خود آنان سرچشمه گرفته است و نه خود بدان راضی بودهاند؛ بلکه یاران و پیروانشان چنین ادعایی را به آنها نسبت داده و این اندیشه را گسترش دادند. البته میبایست خود آنان، چنین ادعاهای دروغین و نسبتهای نادرست را به شدت نفی میکردند؛ اما روشن نیست چرا خود آنان، برابر این عنوان ساختگی، اعتراض نکردند و پیروانشان کوشیدند برخی نشانههای حضرت مهدی (علیهالسلام) را به این چهرهها تطبیق و تفسیر کنند.
برای نمونه میتوان به محمد حنفیه، زید فرزند امام سجاد (علیهالسلام) و محمد بن عبداللّه محض اشاره کرد.
← گروه دوم
کسانی بودند که به انگیزههای فریبکارانه و جاهطلبانه، ادعای مهدویت نمودند و برای جلب عواطف و به دست آوردن قدرت، به دروغ، خود را مهدی نجاتبخش معرفی کردند. از جملۀ این گروه، مهدی عباسی است. پدرش منصور دوانیقی ادعا کرد پسرش مهدی عباسی، همان مهدی موعود است. این در حالی است که خود او پیش از این ادعا، به محمد بن عبداللّه محض - به عنوان مهدی نجاتبخش - دست بیعت داده بود و او را مهدی نجاتبخش میدانست.
مدعیان مهدویت در عصر غیبت کبری
در عصر غیبت مردمی که منتظر ظهور امام غائب خویش بودند، به مدعیان مهدویت مبتلی شدند. این عصر که با غیبت کبری امام روبرو شد با ظهور مدعیان مهدویت نیز همراه شد. امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) در نامه خود به آخرین نائب خود از غیبت بزرگی که خداوند آن را مقدر نموده خبر دادند و با پیش بینی ظهور مدعیان دروغین ارتباط با امام (عجّلاللهفرجهالشریف ، ظهور خویش را مشروط به علائمی چون صیحه آسمانی و خروج سفیانی نمود تا با این نشانه آشکار مدعیان دروغین مرتبطین و نیز مهدویت رسوا شوند. علاوه براین اجرا نشدن هدف اصلی یعنی گسترش عدالت در جهان بعد از ادعای چنین افرادی دروغگویی ایشان را در این ادعا اثبات میکند. در این مقاله به برخی از مدعیان مهدویت در عصر غیبت کبری اشاره میشود که مرگ ایشان خود دلیلی بر بطلان مدعی ایشان است.
۱. در اوائل قرن چهارم عبید الله المهدی رئیس حکومت فاطمیین در مغرب با چنین ادعائی به تاسیس حکومت اسماعیلیه دست زد و عدهای از یارانش بر این اعتقاد بودند. [۲] [۳]
۲. محمد بن عبیدالله القائم بامرالله دومین خلیفه فاطمیین نزد قوم بربر به عنوان مهدی مطرح بود. [۴]
۳. المعز بن المنصور الفاطمی العبیدی نوه عبید الله المهدی، متوفی ۳۶۵هـ ق، به این نام خوانده میشد. یارانش او را مهدی موعودی که مالک زمین خواهد شد میدانستند. او اولین حاکم فاطمیین در مصر است. [۵]
۴. حاکم بامرالله نیز از نوادگان عبیدالله المهدی در اواخر قرن چهارم مدعی مهدویت بود. [۶]
۵. الحسین بن زکرویه بن مهرویه از فرقه قرامطه کسی است که او را به عنوان مهدی معرفی نمود. فرقه قرامطه با او در بیعت بود. [۷]
۶. در همین قرن قرامطه با محمد بن اسماعیل که در کوفه به عنوان مهدی ظاهر شده بود بیعت کردند. [۸]
۷. در قرن پنجم شخصی به نام بلیا از اهالی بصره به عنوان مهدی قیام کرد و بصره را به آتش کشید. [۹]
۸. در همین قرن عدهای به مهدویت یکی از نوادگان ابراهیم بن عبدالله بن الحسن از سادات حسنی به نام ابو عبدالله الحسین بن القاسم بن علی بن عبدالله شدند. او در سال ۴۰۴ هـ ق کشته شد. [۱۰]
۹. در اوائل قرن ششم ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن تومرت البربری رئیس حکومت موحدین در مغرب با ادعای مهدویت به چنین تشکیلاتی دست پیدا کرد. [۱۱] [۱۲] [۱۳]
۱۰. در قرن هفتم احمد بن عبدالله بن هاشم ابوالعباس در قاهره به دنیا آمد و فقه شافعی را آموخت و از شاگردان تقی الدین بن دقیق بود. وی در سال ۶۸۹ هـ ق به دعاوی غلو آمیز و ادعای مهدویت پرداخت. [۱۴]
۱۱. در همین قرن بابا اسحاق از صوفیه که نام او محمد قرمانی است در اناطولی در زمان حکومت سلطان سلیمان از شاهان عثمانی مدعی مهدویت شد. سرانجام کیخسرو امیر قونیه او را کشت. [۱۵]
۱۲. در همین قرن بایزید ترکمانی مقیم قونیه مدعی مهدویت شد. [۱۶]
۱۳. در آخر قرن هفتم، عباس ریفی خود را فاطمی و به عنوان مهدی معرفی نمود و به قتل و غارت مشغول شد. [۱۷]
۱۴. مردی مصری در زمان حکومت سلسله ایوبیان خروج کرد و از طرف حکومت به مراکش تبعید شد و در آنجا کشته شد. [۱۸]
۱۵. در قرن هشتم، شخصی از طائفه نصیریه از جبال لبنان در سال ۷۱۷ هـ ق، خود را به عنوان محمد بن الحسن القائم به امرالله معرفی نمود. [۱۹] اسم اصلی این مدعی قرطیاوس بوده است. [۲۰] [۲۱]
۱۶. در همین قرن تمرتاش بن النوین جوبان مدعی مهدویت شد و لی پدرش او را از این امر بازداشت و توسط حاکم آن روز به ولایت روم منصوب شد. [۲۲]
۱۷. در همین قرن شخصی به نام اوصی در مصر مدعی مهدویت شد. [۲۳]
۱۸. در این قرن سید محمد گجراتی هندی در گجرات هند مدعی مهدویت شد و به قتل رسید. [۲۴]
۱۹. در اواخر قرن هشتم شخصی به نام حسن بن عبدالله الاخلاطی الحسینی، که به کیمیاگری مشغول و معروف بود، نزد پیروانش به مهدی موعود مشهور بود. [۲۵]
۲۰. موسی الکردی از اهالی کردستان در زمان شاه خدا بنده الجایتو، مدعی مهدویت شد و خدابنده او را کشت. [۲۶]
۲۱. ابوالکرم الدارانی در بخارا مدعی مهدویت شد. جرماغون از پادشاهان مغول او و پیروانش را کشت. [۲۷]
۲۲. در اوائل قرن نهم نیز شخصی از متصوفه به نام تویزری از بلاد تونس خود را فاطمی موعود منتظر خواند و یارانش از اهل سوس بر این اعتقاد بودند. [۲۸]
۲۳. در اواسط قرن نهم الشیخ شمس الدین محمد بن احمد الفریانی المغربی مدعی مهدویت شد. [۲۹]
۲۴. سید محمد مشهدی از اهالی مشهد در زمان فرخ سیر، مدعی مهدویت شد و فرخ سیر از سلاطین هند از او حمایت نمود. وی مذهبی به نام خفشانی به وجود آورد و بعد مدعی نبوت و وحی شد. [۳۰]
۲۵. در قرن نهم سال ۸۴۰هـ ق رئیس فرقه مشعشعیه (سید محمد مشعشع) که به تاسیس حکومت مشعشعین موفق شده بود به طریق مکاشفه مدعی مهدویت شد. وی محمد بن فلاح بن هبة الله از سلاله امام کاظم (علیهالسّلام) معرفی شده است. وی بر هویزه واقع در بین بصره و واسط سلطه پیدا کرد و در سال ۸۶۱ هـ ق نیز بر خوزستان حاکم شد. [۳۱] او بارگاه امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) را تخریب کرد. [۳۲]
۲۶. سید علی بن محمد موسوی از سادات مشعشعی هویزه که مقیم هند بود مدعی مهدویت شد و در هند کشته شد. [۳۳]
۲۷. ملا عرشی کاشانی در سال ۸۵۰ هـ ق مدعی مهدویت شد و کم کم مدعی نبوت و در سال ۸۸۰ هـ ق کشته شد. [۳۴]
۲۸. میرزای بلخی از عالمان بلخ در سال ۸۹۰ هـ ق مدعی مهدویت شد و کشته شد. [۳۵]
۲۹. محمد بن یوسف الجونبوری (جونفوری) الهندی (۸۴۷- ۹۱۰ هـ ق) در قرن نهم و دهم مدعی مهدویت شد. وی در ظاهر زاهد و بسیار متقی بود و به همین دلیل مردم بسیاری به وی رجوع کردند. او به شهرهای مختلف هند و خراسان مسافرت کرده بود و حج نیز انجام داده بود، اما به مدینه برای زیارت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نرفته بود. او دلیل این ادعا را بدون واسطه از خداوند بیان میکرد که به او اینچنین وحی شده است. [۳۶] [۳۷]
۳۰. در این قرن مردی طرابلسی خروج نمود و مدعی مهدویت بود. وی در جنگ با ناپائون بناپارت کشته شد. [۳۸]
۳۱. در سال ۹۰۰ هـ ق شیخ عبدالقدیر بخارائی در بخاری مدعی مهدویت شد و امیر بخارا او را کشت. [۳۹]
۳۲. در قرن دهم شیخ علائی الحسن که نائب شیخ سلیم عارف بود، مدعی مهدویت شد. وی در شهر بیانه هند ساکن بود. [۴۰]
۳۳. در مغرب در سال ۹۵۰ هـ ق، شیخ مغربی مدعی مهدویت شد. [۴۱]
۳۴. حسین اللحیدی یکی دیگر از مدعیان مهدویت است که عالمان اهل سنت در رد او کتاب نوشتهاند. [۴۲]
۳۵. در قرن یازدهم ابو العباس احمد بن عبدالله السجلماسی المغربی معروف به ابن ابی محلی مدعی مهدویت شد. وی در ابتدا فقیه بود بعد به تصوف گرایش پیدا کرد که در این مرحله خیالات واهی به فکر او وارد شد. [۴۳]
۳۶. در قرن یازدهم در روستای ازمک از نواحی شهرروز شخصی به نام محمد ادعای مهدویت نمود و مردم بسیاری به او گرویدند. احمد خان کردی حاکم ان منطقه به آنها حمله کرد و تعدادی از طرفداران او را کشت و خود وی دستگیر شد و توبه نمود. [۴۴]
۳۷. در قرن یازدهم عدهای معتقد به مهدویت یکی از عالمان سنی صوفی به نام محمد بن علی بن ابی بکر بن عبدالرحمن السقاف الحضرمی شدند. [۴۵]
۳۸. عبد القادر بن علی المحیرسی الزیدی الحیمی الیمانی، از جمله کسانی بوده که در این قرن مدعی مهدویت شد. او در سال ۱۰۷۷ هـ ق دار فانی را وداع میکند. [۴۶]
۳۹. در همین قرن به سال ۱۰۸۱هـ ق، عبدالله العجمی روز جمعه ۲۶ ماه رمضان، در مسجدالحرام مدعی مهدویت شد و در آنجا کشته شد. [۴۷]
۴۰. سید احمد بریلویی نیز از جمله کسانی است که عدهای قائل به مهدویت او شدند. [۴۸]
۴۱. در قرن دوازدهم هاشم شاه نور بخش مدعی مهدویت بود. [۴۹]
۴۲. در قرن سیزدهم برخی قائل به مهدویت محمد اسماعیل بن عبد الغنی بن الشاه ولی الله الدهلوی العمری شدند و یارانش کشته شدن او را در برابر جنگ با کفار در هند منکر شده و معتقدند که او زنده است. این مطلب در مورد احمد بریلویی نیز گفته شده است. [۵۰]
۴۳. در اوائل قرن سیزدهم (۱۲۰۳هـ ق) مردی بنگالی در ماه رجب در مسجدالحرام مدعی مهدویت شد و شریف مکه با او جنگید و او را کشت. [۵۱]
۴۴. در اواخر همین قرن محمد بن احمد بن عبدالله السودانی الصوفی در سودان ادعای مهدویت نمود. او با دشمنان انگلیسی در آن منطقه جنگیده بود. [۵۲]
۴۵. شیخ سعید الیمانی ملقب به فقیه در سال ۱۲۵۶ هـ ق، در یمن مدعی مهدویت شد که توسط امام الهادی، پادشاه یمن کشته شد. [۵۳]
۴۶. میرزا طاهر مشهور به حکاک از شاگردان سید کاظم رشتی رئیس شیخیه است. وی در استانبول خود را از طرف تمام انبیاء مبعوث میدانست و چون کارش بالا گرفت مدعی مهدویت شد. پیروان وی را طاهریه میگویند. [۵۴]
۴۷. شیخ مهدی قزوینی از شاگردان سید کاظم رشتی در خفاء مدعی مهدویت بود بطوریکه بعد از مرگش کتبی از وی در این زمینه یافت شد. [۵۵]
۴۸. از مهمترین اشخاصی که در قرن سیزدهم به ادعای مهدویت مشهور شد، علی محمد باب شیرازی فرزند رضا شیرازی است. وی در ابتدا ادعای جانشینی سید کاظم رشتی از فرقه شیخیه را نمود و بعد مدعی بابیت و نیابت و ارتباط با امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) شد. بعد از مدتی ادعای مهدویت سر داد. البته نبوت و ربوبیت نیز در رسالهها و نوشتههای وی نیز ادعا شده و با نوشتن کتاب بیان مدعی است که خداوند آن را بر او نازل نموده. وی در سال ۱۲۶۶ هـ ق اعدام شد. [۵۶]
۴۹. سید محمد همدانی از شاگردان شیخ احمد احسائی بود. وی بعد از ورود به هند به ترویج مسلک شیخیه پرداخت و بعد خود مدعی مهدویت شد. او در سال ۱۲۷۷ هـ ق، در گذشت. [۵۷]
۵۰. سید ولی الله شاگرد شیخ احمد احسائی، مقیم بمبئی مدعی مهدویت بود. [۵۸]
۵۱. میرزا حسن از شاگردان حاجی کریم خان کرمانی رئیس شیخیه در کرمان، در هند به ترویج کلمات حاجی کریم خان مشغول بود و بعد از ان مدعی مهدویت شد. [۵۹]
۵۲. مهدی سودانی در قرن سیزدهم و چهاردهم در سودان مدعی مهدویت شد. [۶۰]
۵۳. در قرن چهاردهم در هند، غلام احمد قادیانی مدعی مهدویت شد. وی از اهل سنت هند بوده و خود را مجدد دین در این قرن معرفی مینمود و سپس مدعی الهام شد و بعد از آن ادعای مهدویت نمود و بعد مدعی شد که او عیسی (علیهالسّلام) است که در آخر الزمان ظاهر خواهد شد. این مدعی در سال ۱۳۲۶ هـ ق دارفانی را وداع گفت. [۶۱]
۵۴. غلامرضا شاه عراقی معروف به مرکب ساز که در سال ۱۳۴۰هـ ق درگذشت، مدعی مهدویت بوده است. [۶۲]
۵۵. محمد سنوسی نیز در لیبی مدعی مهدویت بوده است. [۶۳]
۵۶. سید بن علیشاه هندی از مرتاضین هند که سالها در صحن مطهر امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) در یکی از حجرات ساکن بود و خانقاه نیز داشته، مدعی مهدویت بود. وی در سال ۱۳۴۲ درگذشت. [۶۴]
۵۷. سید محمد بن علی بن احمد ادریسی، در شهر صبیا در سال ۱۳۲۳هـ ق، مدعی مهدویت شد. [۶۵]
۵۸. در قرن معاصر نیز یکی از دانشجویان وهابی از دانشگاه محمد بن سعود در ریاض به نام محمد بن عبدالله القحطانی بعد از چهار سال خود را فارغ التحصیل میکند و مدعی میشود که در رؤیا گفته شده که وی مهدی منتظر است. عدهای از طلاب وهابی با وی بیعت میکنند و او در سال ۱۴۰۰ هـ ق به مسجدالحرام حمله میکند و مردم را به خاک خون میکشد که به فتنه حرم مشهور است. [۶۶]
تمام این افرادی که ذکر شدند مدعی مهدویت شخصی بودند اما بسیاری از صوفیه از جمله مولوی در مثنوی قائل به مهدویت نوعی هستند.
پس به هر دوری ولیی قائم است تا قیامت آزمایــــش لازم است
پس امام حی قائم آن ولی است خواه از نسل عمر خواه از علی [۶۷]
یکی از این افراد که خود را مهدی نامید و معتقد به مهدویت نوعیه بود میرزا مشتاق علی شیرازی است. [۶۸]
۱. ↑ قزوینی، سید محمدکاظم، امام مهدی (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) از ولادت تا ظهور، ص۵۶۵ ـ ۵۷۲.
۲. ↑ دمشقی، ابن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۱۲، ص۲۶۷.
۳. ↑ ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، بیروت، دارالکتاب العربی، دوم، ۱۴۰۹ه ق، ج۲۴، ص۲۲.
۴. ↑ نویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیة، اول، ۱۴۲۳ ه ق، ج۲۸، ص۱۱۵.
۵. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۲۳.
۶. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۴.
۷. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۲۴.
۸. ↑ دمشقی، ابن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۱۱، ص۱۵۲.
۹. ↑ دمشقی، ابن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۱۲، ص۱۳۶.
۱۰. ↑ محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیة فی مناقب الائمة الزیدیة، صنعاء، مکتبة البدر، اول، ۱۴۲۳هـ ق، ج۲، ص۱۲۱.
۱۱. ↑ ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، بیروت، دارالکتاب العربی، دوم، ۱۴۰۹ه ق، ج۳۶، ص۱۱۳.
۱۲. ↑ ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، بیروت، دارالکتاب العربی، دوم، ۱۴۰۹ه ق، ج۳۶، ص۱۱۶.
۱۳. ↑ حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، ج۶، ص۱۱۷.
۱۴. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۲۶.
۱۵. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۸.
۱۶. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۲۱.
۱۷. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۵.
۱۸. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۸.
۱۹. ↑ حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، ج۸، ص۷۸.
۲۰. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۵.
۲۱. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۳۸۰.
۲۲. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۲۸.
۲۳. ↑ دمشقی، ابن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۱۴، ص۱۴۳.
۲۴. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۹.
۲۵. ↑ حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، ج۸، ص۶۰۸.
۲۶. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۶.
۲۷. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۶.
۲۸. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۵.
۲۹. ↑ حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، ج۹، ص۳۸۱.
۳۰. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۶.
۳۱. ↑ الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالملایین، ۱۹۸۰، ج۶، ص۳۳۲.
۳۲. ↑ القاسم، محمود عبدالروف، الکشف عن حقیقه الصوفیه، بی جا، بی تا، ص۳۴۵.
۳۳. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۲۱.
۳۴. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۲۱.
۳۵. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۲۱.
۳۶. ↑ هندی نیشابوری، سید میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار، اصفهان، کتابخانه عمومی امام امیرالمومنین علی علیهالسلام، دوم، ۱۳۶۶هـ ق، ج۱۴، ص۳۷۳.
۳۷. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۱۱۶.
۳۸. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۵.
۳۹. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۲۱.
۴۰. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۷.
۴۱. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص. ۱۱۱۸.
۴۲. ↑ الحمید، عبدالکریم بن صالح، الحق المستبین فی بیان ضلال اللحیدی حسین، ص۷۱.
۴۳. ↑ الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالملایین، ۱۹۸۰، ج۱، ص۱۶۱.
۴۴. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۳۹.
۴۵. ↑ المحبی، محمد أمین بن فضل الله، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، ج۴، ص۴۳.
۴۶. ↑ الشوکانی، محمد بن علی، البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، ص۳۷۰.
۴۷. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۷.
۴۸. ↑ العظیم آبادی، محمد شمس الحق، عون المعبود، ج۱۱، ص۲۴۸.
۴۹. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۲۰.
۵۰. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۴۰.
۵۱. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۷.
۵۲. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۴۱.
۵۳. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۷.
۵۴. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۹.
۵۵. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۹.
۵۶. ↑ الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالملایین، ۱۹۸۰، ج۵، ص۱۷.
۵۷. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۲۰.
۵۸. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۲۰.
۵۹. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۲۰.
۶۰. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۵.
۶۱. ↑ الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالملایین، ۱۹۸۰، ج۱، ص۲۵۶.
۶۲. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۲۰.
۶۳. ↑ طباطبائی حسنی، سید محمد علی، مائتان وخمسون علامة حتی ظهور الامام المهدی علیهالسّلام، ص۱۱۸.
۶۴. ↑ طباطبائی حسنی، سید محمد علی، مائتان وخمسون علامة حتی ظهور الامام المهدی علیهالسّلام، ص۱۱۸.
۶۵. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷، ص۱۱۱۷.
۶۶. ↑ سیوطی، جلال الدین، العرف الوردی فی اخبار المهدی، بی جا، بی تا، ص۴۳.
۶۷. ↑ مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت۸۱۵.
۶۸. ↑ مبلغی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حر، دوم، ۱۳۷۷،