وقتی منابع اطلاعاتی ایران خبر دادند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمبافکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها به پایگاهی در دورترین نقطه غرب این کشور (یکی از پایگاههای سهگانه اچ3 با نام الولید) منتقل ساخته است
، سرتیپ شهید "جواد فکوری" فرمانده وقت نیروی هوایی، در ١٥بهمن سال ٥٩ در جلسه فرمانده هان نیروی هوایی، پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح نمود که برای طرحریزی این عملیات، بخش ویژه طرحهای نیروی هوایی کار بر روی آن را آغاز کردند و پس از پیشنهاد و رد چندین طرح، طرح نهایی مورد تصویب قرار گرفت:
١٠فروند فانتوم مسلح، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز در میآیند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز میکنند. هواپیماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد میکنند. بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شده و در آنجا با دو تانکر که از مسیر بینالمللی خارج شدهاند، برخورد میکنند و بعد از سوختگیری مجدد به سمت پایگاههای الولید رفته، آنجا را بمباران کرده و از همین مسیر باز میگردند.
این طرح به صورت کاملا سری پیگیری میشد و قرار بر این شد که این عملیات در سحرگاه روز پانزدهم فروردین ماه انجام شود. نکته مهم در این طراحی این عملیات، سبک بودن جنگندهها و برقآسا بودن حمله بود.
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعت یک بامداد روز ١٥فروردین ماه سال ١٣٦٠ خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند و بیدرنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای کلیه خلبانان تشریح شد و قرار بر این شد که فانتومها به دو دسته ٤فروندی تقسیم شوند. لیدر یکی از دستهها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرتیپ "فرهادپور" که درآن زمان سرهنگ بودند. در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کنند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد، همه اعلام آمادگی کردند.
این عملیات به قدری دقیق پیش بینی شده بود که از شب قبل هواپیماهای هر گروه پروازی نیز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپیماها از سوی گردان نگهداری، خلبانان یکی پس از دیگری در کابین جای گرفتند و این در حالی بود که خود پرسنل گردان نگهداری هم از جزئیات این عملیات خبر نداشتند.
بدین ترتیب ١٠ فروند هواپیمای F4 در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. در طول انجام این عملیات، تنها دوبار سکوت رادیویی شکست. یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام می کردند و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوختگیری، رمزی را اعلام می کردند. بعد از پرواز فانتومها، مسیر خود را به سمت دریاچه ارومیه پیش گرفتند و درحالی که هوا ابری بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان ٧٤٧ برخورد کردند و اولین مرحله سوختگیری با موفقیت کامل بعد از گذشت ٢٠دقیقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز کردند.
در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع میدهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شدهاند که او اظهار میکند هواپیماها متعلق به ترکیه است.
فانتوم ها به صورت فرمیشن ٤تایی با فاصله ٥٠٠پا از یکدیگر، در ارتفاع پایین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پایینترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود بر روی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.
در منتهیالیه شمال غرب عراق فانتومها در فاصله ٩٠ مایلی هدف، با دو فروند تانکر سوخت رسان ٧٠٧ که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخاسته بودند و با خارج شدن از خطوط بینالمللی، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد میکنند و در ارتفاع بيست هزار پایی از آنها سوختگیری میکنند.
گروه اول به فرماندهی سرتیپ فرهادپور در ساعت ٧:٤٥ به پایگاه اول حمله می کند.
گروه دو در ساعت ٧:٥٠ به پایگاه دوم حمله میکند.
گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به سمت پایگاه سوم (اصلی) حمله میکند.
دود ناشی از انفجار هواپیماها و انبارها، تمامی فضا را پر کرده بود و پدافند و موشکهای زمین به هوای دشمن از هر طرف برای سرنگونی فانتوم ها شلیک میکردند.
سرتیپ براتپور با دیدن این اوضاع، تصمیم میگیرد بجای این که از مسیر از پیش تعیین شده به پایگاه سوم حمله کند، با گردشی به سمت راست از سمت مخالف به آنها حملهور شود که بدینترتیب موفق به غافلگیری آنها میشود.
پایگاه الولید از استتار خیلی خوبی برخوردار بود، حتی رنگ سقف آشیانهها نیز به رنگ زمین بودند و روی ادوات به خوبی پوشانده شده بود. هنگامی که گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به روی پایگاه میرسند، عراقیها که فکر نمیکردند خلبانان ایرانی جسارت و توانایی لازم جهت حمله به آنجا را داشته باشند، کاملا غافلگیر شدند. آنها که مشغول کارهای روزمره بودند ابتدا تصور کردند که هواپیمای خودشان است که به سمت آنها میآید، همچنین به دلیل تغییر سمتی که داده شده بود لولههای توپهای ضدهوایی آنها نیز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح دیوار آتش آنها در سمت دیگری بود. فانتومها با رسیدن به بالای پایگاه، شیرجه رفته و تمامی بمبهای خود را رها میکنند و پایگاه را به جهنمی از آتش تبدیل میکنند. به طوری که در بعضی از نقاط به دلیل ارتفاع کم فانتومها، زبانه آتش به ارتفاع هواپیماها نیز میرسید.
تمامی بمبها بر روی هواپیماها و آشیانه ها با دقت فرو ریخته شد و تقریبا تمام اهداف از پیش تعیین شده را نابود کردند و از محل دور میشوند. در برگشت، سرتیپ براتپور بر روی جاده بینالمللی عراق – اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی میشود که گویا از بندر عقبه در خاک اردن بارگیری کرده و به عراق وارد شده بود. بیدرنگ با هواپیما به سمت تریلی شیرجه میرود و با مسلسل هواپیما آن را هدف قرار داده و منفجر می کند. سپس بلافصله ارتفاع را کم کرده و پس از تماس با فرکانس قراردادی با تانکرهای سوخترسان، به سوی آنها پرواز میکنند.
در این لحظه تانکرهای سوخترسان در همان منطقه (قسمت غربی خاک عراق) در ارتفاع پایین و خارج از دید رادار دشمن در حال گشتزنی و منتظر فانتومها بودند تا مرحله سوم سوختگیری انجام شود. سرتیپ براتپور متوجه سوخت هواپیمای خود میشود که به حداقل خود رسیده و تانکرها را نیز نمیبیند و این به دلیل آن بود که در راه بازگشت برای انهدام تریلی اقدام کرده بود.
از طرفی برای این که سکوت رادیویی را نیز نشکند و دشمن را متوجه خود و دیگر هواپیماها نکند، مسیری که قرار بود هواپیماهای جنگنده از آن جا به تانکرها برسند را در پیش می گیرد و به راه خود ادامه میدهد تا این که سرانجام از راه دور یکی از تانکرهای سوخت رسان را میبیند. در این لحظه سوخت هواپیما به حداقل خود رسیده بود و ایشان برای این که مبادا تانکرها را گم کند، چشم از آنها بر نمیدارد. سرانجام با کمک خداوند تمامی فانتومها به محل سوختگیری رسیده و با خونسردی و احتیاط سوختگیری میکنند.
پس از این که کار سوختگیری به پایان رسید و تمامی شکاری ها سوختگیری کردند، تانکرها بلافاصله وارد خاک ترکیه شدند و از مسیر بین المللی آنکارا – تهران به ایران بازگشتند. هواپیماهای فانتوم نیز از قسمت شمالی عراق، بر روی نوار مرزی و از همان راه اولیه با تمام سرعت، به سمت وطن بازگشتند. خوشبختانه فانتومها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگیری چهارم را انجام دهند و تلاش عراقیها برای سرنگونی آنها نیز بینتیجه ماند.
فانتومها بعد از سوختگیری، همگی به پایگاه شهید نوژه همدان برگشتند. پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقیقه پرواز با سرعت بالا و طی مسافت ١٠ هزار کیلومتر با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند...
جنگ نوشته ها