فمینیسم از بدو پیدایش نگرشی معطوف به احقاق برابری های حقوقی و جنسیتی داشت. پس از آن به مکاتب مختلف اقتصادی فرهنگی و سیاسی ورود کرد و به محلی برای توجه و موضع گیری تبدیل شد اما هرگز اقتضائات زمانی آن، در هر دوره، امکان تطبیق مطالباتش بر نیازهای درونی و حقیقی زنان را فراهم نساخت.
جنبش های فمینیستی در سراسر جهان و در زمان های گوناگون ( موج اول و پس از آن) تمرکز خود را بر دو فاکتور مبارزه و افشاگری قرار دادند درحالیکه این دو مفهوم (زن و مرد) از بدو پیدایش قابل قیاس با یکدیگر نبوده و دو وجود متفاوت با جرییاتی کمتر شبیه به هم هستند. این دو اما با یکدیگر مقایسه شدند، آن هم به سیاقی عنادورزانهو علیه مردها . این در حالی ست که بیشتر و پیشتر از هر امر مبارزاتی علیه عوامل بیرونی (بیگانگان که معمولا مردها بودند)، زنان نیازمند آگاه سازی و آموزش بودند. آن هم نه آموزش علوم و فنون فراگیر بلکه آموزش درک بکر و ناب بودن خودشان را. آموزش اینکه آنها بامردها متفاوتند .
زن باید بداند توان جسمانی کار کردن بیش از مدت زمانی مشخص و به اندازه مردها را ندارد، یک زن احساساتش با مردها یکسان نیست و وقتی طغیان می کند نمود متفاوتی نسبت به مردها دارد. اونباید شبیه به مردان عمل کند. باید به جسم خویش اهمیت بدهد و بیش از آنچه می تواند از آن برده داری در راستای کسب موفقیت های جهان مردانه نکند. بخوابد . استراحت کند. ساعتها با کودکش بازی کند. ساعت ها برای سلامتی خودش وقت بگذارد. برای نوشتن عقایدش وقت بگذارد حتی اگر پدرش او را مسخره می کند. حتی اگر معلمش او را مسخره می کند. حتی اگر مردها او را مسخره می کنند. بداند استراحت غذای روح است. یاد بگیرد از خودش محافظت کند نه باقوانین :"هرکس مالک تنش است و ما نباید در انحصار یک تن باشیم". بلکه باقانون:
"بدن های ما کشتزار زمین است و ما نمی خواهیم در آن علف هرز بروید".
بپذیرد زن است و تفاوت های بنیادینی با مردها دارد و نخواهد برای تایید گرفتن از جهان، مورد تایید مردها باشد. بپذیرد وقتی مادر است دارای یک شغل تمام وقت است. بپذیرد زن بودن برایش کافی ست نیازی نیست سربتراشد و قلندری یاد بگیرد و برهنگی پیشه کند و بامردها همجوارباشد و روزی یک پاکت سیگار بکشد و نیمی از آن را درکافه دودکند که مردها ببینند او بزرگ شده و می تواند و انتخابش کنند. بپذیرد وقتی پریود است اعصابش به هم می ریزد و اجازه ندهد دیگران او را بابت سیکل ماهیانه اش "پاچه گیر" بخوانند و به آنها بگوید مراعاتش را بکنند چون حالش خوب نیست. بگوید نیاز به مراقبت بیشتری دارد. بخواهد نوازشش کنند نه آنکه نوازش را پس بزند. احساس بی نیازی نکند بلکه نیازش را در لحظه درک کند و از آن دفاع کند.
فمینیسم اما به زن ها یاد داد خودش برای خودش کافی نیست وباید مرد باشد تا "بتواند".
زن ها دستاوردهای درخوری با توجه به سطح و کیفیت مبارزاتشان نداشتند. ریشه نابرابری ها در طول زمان ، ناآگاهی تاریخی زنان از هویت خودشان است امری که فمینیسم برای آن هیچ کاری نکرد. ترس های تاریخی زن از گذشته تا کنون در جنبش های فمنیستی تغییر چندانی نداشت. ترس از کافی نبودن. دوست داشته نشدن. تنها گذاشته شدن. نادیده گرفته شدن.
به دستاوردهای زنان در صدسال اخیر نگاه کنید. چه دارند؟ تغییر جزئی برخی از قوانین حقوقی، حق حضانت فرزندان، حق رای، حق انتخاب شغل،برابری فرصت های تحصیلی توسط شق هایی چون فمنیست لیبرال، انسان گرا، فرهنگی، سوسیالیستی و ... اسامی و مکاتبی که روی کاغذ زیبا به نظر می رسند.
اینها شگفت انگیز اما اندک است. در برابر ادعای آنان، هیچ است. بااین پیش فرض که اعتقاد دارم پیشرفت اجتماعی و شکستن قوانین ضدزن در لابه لای پیشرفت بشر امری ناگزیر بود و نمی توان آن را به حساب جنبش های فمینیستی گذاشت.
زنان از درون تغییر چندانی نداشتند. .آگاهی هیچ گاه به درون آنان راه نیافت.
به جهان زنان در چند دهه اخیر نگاه کنید. آیا فمینیست با قدرت مبارزاتی و سابقه اش نباید می توانست در برابر بردگی جنسی رو به افزون زنان توسط تجارت های رسانه ای ایستادگی کند و یا حتی بتواند جلوی رشد آن را بگیرد؟
اینکه زنی بشود مدیرعامل فلان کمپانی چه پیشرفتی از بعد "زنانگی" برای او داشته؟ سمینار گذارها، مدیران عامل، صاحبان سرمایه و ... را ببینید. چند درصد از زن های موفق در عرصه اجتماعی و بیزینس در روابط عاطفی خود سلامت دارند؟ رابطه عاشقانه مثال زدنی ای دارند؟ به بنیان خانواده رسیدگی می کنند؟ کدام زن غرق در کارش می تواند مادر تمامی برای فرزندش باشد؟ زنی کافی برای خودش. مادری که ساعت نه شب به خانه می آید از کدام فاجعه ی خانه که در طول روز اتفاق افتاده آگاه است؟ اینها دستاوردهای فمنیسم است. زنی شبیه مرد.
حالا وضعیت کمیک فمینیست در ایران را فاکتور می گیرم که بیشتر شبیه یک نمایش کمدی ست. به مدعیانش در همین فضای مجازی نگاه کنید.اغلب مجانینی عصبیند که اگر دستشان برسد مردها را پاره می کنند. مهریه های کلان از دل کدام جنبش می آید؟ مراجع مردی دارم که هفت ماه است می خواهد از همسرش جدا شود اما نمی تواند. او را به دادگاه می کشد و مرد نمی تواند طلاق بگیرد. حتی وکیلش کار او را جلو نبرده. نفقه هم می گیرد. زن هربار که مشاور دادگاه آنها را می بیند ورژن جدیدی از عاشق پیشگی را رو می کند و دیگران را متقاعد می کند که می خواهد زندگی کند و کارشان میفتد برای دو سه ماه بعد. فمینیست ها چرا این قوانین ضدمرد را نمی بینند. از آگاهی زن حرف می زنید در جامعه ای که زن برای کرایه تاکسی اش که در بالاترین میزان هزینه، ده هزار تومن است با راننده تاکسی لاس می زند( یقینا تن فروشی از روی نیاز مالی از این جرگه خارج است). از کدام برابری جنسی حرف می زنید در حالی که صرفا جنسیت " زن" کارش را در هر اداره دولتی وخصوصی راه می اندازد. از کدام زن حرف می زنید؟ زنی که جنسیتش بزرگترین راه دستیابی اش به موفقیت است؟ زنی که امنیت ازدواج را می خواهد تا با آن کاسبی راه بیندازد؟
یاد گرفته اند آنجایی که فمینیسم برایشان خوب است شاخ و شانه بکشند که تن به نگهداری بچه نمی دهیم اما آنجا که به نفعشان نیست مرد را بابت مهریه به زندان بیندازند. زن های یک بوم و دو هوا. بزرگ ترین دستاورد فمینیسم ورطه هلاکت زنان بود. آبنباتهای کوچکی به آنها دادند و زنانگی آنها را ربودند.
بهاره مهرجویی/وکیل و مشاور خانواده