هفتمین خلیفه از خلفای اموی است، که سال 61 هجری در مدینه متولد شد، و در دوره خلافت ولیدبن عبدالملک والی مدینه گشت. او بود که به دستور ولید مسجد النبی را توسعه داد و خانههای اطراف مسجد از جمله خانه فاطمه زهرا (س) که در اختیار فاطمه بنت الحسین (ع) بود، تصرّف و ضمیمه مسجد کرد.
عصراسلام: وی بعد از مرگ سلیمان بن عبدالملک در سال 99 ه. به خلافت رسید و اولین فرد از بنیامیه است که دشنام دادن به علی (ع) را، که توسط معاویة پایهگذاری شده بود، ممنوع کرد و اقداماتی نیز انجام داد که بر خلاف رویۀ خلفای اموی پیش از خود بود. مدت 29 ماه حکومت کرد. او سعی داشت حق کشیهایی که اجداد وی در حق اهل بیت علیهمالسلام انجام داده بودند انجام ندهد و بر این منظور باغ فدک را که از آنِ حضرت زهرا (س) بوده و توسط خلیفه اول تصرّف شده بود به اولاد آن حضرت باز گرداند. یعقوبی میگوید:
چون عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید، نخستین مظلمهای که برگرداند همین فدک بود، حسن بن حسن بن علی (ع) و به قولی علی بن الحسین (ع)را فرا خواند و فدک را به او پس داد و در مدت خلافت عمر بن عبدالعزیز در اختیار فرزندان فاطمه (س) بود.
عمر بن عبدالعزیز در مقام دلجویی از مردم مناطق مرزی و تازه فتح شده خطاب به والیان و حکام خود ضمن انتقاد از عملکرد زمامداران سابق، چنین نوشت:
اینک باید گذشتهها جبران گردد و اعمال ناپسند گذشته متوقف گردد و اموال و هدایای گزافی که از بیتالمال به افراد خاص و نزدیکان دربار بخشیده شده بود به بیتالمال برگرداند.
از جمله اقدامات دیگر عمر لغو ممنوعیت نوشتن احادیث پیامبر (ص) بود که در زمان خلفای نخستین (عمربن خطاب) ممنوع شده بود.
همچنین دستور داد ادامه فتوحات در مرزهای خلافت اسلامی متوقف گردد چرا که وی دریافته بود انگیزه اصلی این فتوحات بیشتر مادی است و فرماندهان نظامی برای کسب اموال به این اقدام ادامه میدهند. از آنجائی که دوران خلافت وی کوتاه بود اکثر اقداماتش پس از مرگ او به حالت قبلی برگشت. علت این اقدامات عمربن عبدالعزیز را تأثیر استاد وی دانتسته اند که فردی به نام عبیدالله از افراد با ایمان و خداشناس بود و در شکلگیری افکار عمر تأثیری بسزا داشت.
منابع :
1)ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، 1414 ه، ج 7، ص 187.
2)یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه، محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، 1371 ش، ج 2، ص 269 به بعد.
3)ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه علمی، 1371، ج 13، ص 237 به بعد.
4)مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معاون الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران؛ انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374، ج 2، ص 185 به بعد.