جهان هستی با تمام نظم و زیباییهایش نمودی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ بهطوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان میماند.
عصراسلام: هر «بود»ی، «نمود»ی دارد. نمیشود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همانگونه که نمیتواند نور باشد، اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد.
بنابراین، از همینجا میتوان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است. خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنابراین، جهان هستی نشاندهنده و نتیجه صفات خداوند است.
چرا خداوند عزّ و جلّ خلق را چند گونه آفریده و یک نواخت نیافریده؟
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الطَّالَقَانِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ الْحَافِظِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِمَ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَلْقَ عَلَی أَنْوَاعٍ شَتَّی وَ لَمْ یَخْلُقْهُ نَوْعاً وَاحِداً فَقَالَ لِئَلَّا یَقَعَ فِی الْأَوْهَامِ أَنَّهُ عَاجِزٌ وَ لَا یَقَعُ صُورَةٌ فِی وَهْمِ مُلْحِدٍ إِلَّا وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا خَلْقاً لِئَلَّا یَقُولَ قَائِلٌ هَلْ یَقْدِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَخْلُقَ صُورَةَ کَذَا وَ کَذَا لِأَنَّهُ لَا یَقُولُ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً إِلَّا وَ هُوَ مَوْجُودٌ فِی خَلْقِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَیَعْلَمُ بِالنَّظَرِ إِلَی أَنْوَاعِ خَلْقِهِ أَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
از امام رضا علیه السّلام سوال شد: چرا خداوند عزّ و جلّ خلق را چند گونه آفریده و یک نواخت نیافریده؟ فرمود: تا در اوهام نیفتد که او درمانده است، و هیچ صورتی در وهم خدا نشناسی در نیاید جز آنکه به نمونه آن آفریده ای دارد تا کسی نگوید آیا خدا عزّ و جلّ میتواند چنین و چنان صورتی بسازد و چون هر چه را گوید خدا تبارک و تعالی موجودی نظیر آن آفریده، و با اندیشه در انواع آفریده هاش دانسته شود که او به هر چیز توانا است.
العلل: ج ۱، ص ۱۴.
جامع احادیث الشیعه