جنگ «قادسیه» یکی از مهمترین جنگهایی است که بین اعراب مسلمان و سپاه ایران اتفاق افتاده است. پیروزی اعراب در این جنگ میتوانست ضربه سختی به سپاه ایران وارد آورد و راه رسیدن به تیسفون، پایتخت زمستانی ساسانیان را آسان سازد. مورخان محل جنگ را جایی در پنجاه مایلی کوفه نزدیکی قادسیه به نام «غریب» ذکر کردهاند. مسعودی مینویسد:
«جنگ قادسیه در ناحیهای به نام غریب بر حاشیه صحرا و نزدیکی قادسیه صورت گرفت»[1]
مقدسی «قادسیه» را شهری در ناحیه کوفه ذکر کرده است.[2] یاقوت حموی مینویسد: قادسیه جایی است که تا کوفه پانزده فرسنگ و تا غریب چهل میل فاصله دارد.[3]
مؤلفان در تاریخ وقوع جنگ قادسیه اختلاف دارند؛ طبری سال 14 هجری[4] و بلادزی 16 هجری[5] را ذکر کردهاند.
دینوری در مورد علت وقوع این جنگ آورده است:
«چون یزدگرد پادشاه شد مردم را از هر سو فرا خواند و سپاهی فراهم ساخت و رستم، پیر هرمز را بر آنان فرماندهی داد. رستم به سوی قادسیه حرکت کرد؛ چون این خبر به جریر بن عبدالله و مثنی بن حارثه رسید، برای عمر نامه نوشتند و او را آگاه ساختند؛ عمر مردم را فرا خواند و آماده ساخت. حدود 20 هزار نفر جمع شدند سپس سعد بن ابی وقاص را به فرماندهی ایشان گماشت. سعد با سپاهیانش حرکت کرد و به قادسیه رسید. سپاهیان عراق نیز به او پیوستند».[6]
مورخان در تعداد نیروهای اعراب مسلمان و سپاه ایران، اعداد متفاوتی را ذکر کردهاند. بیشتر مورخان تعداد نیروهای ایران را 120 هزار نفر نوشتهاند.[7]
طبری مینویسد: «ایرانیان 120 هزار نفر بودند و 30 فیل نیز به همراه داشتند».[8] مقدسی تعداد نیروهای سپاه ایران را 60 هزار نفر ذکر کرده و مینویسد: «این نیروها همگی زرهپوش بودند و جنگ افزارهای زیادی به همراه داشتند».[9]
مسعودی شمار مسلمانان را 88 هزار نفر و شمار مشرکان را 60 هزار نفر نوشته است.[10] برخی از مورخان تعداد سپاه اعراب را 9 تا 10 هزار نفر ذکر کردهاند.[11] به نظر میرسد بلاذری تنها تعداد آن دسته از نیروهای مسلمان را که در عراق حضور داشتند، ذکر کرده است و الّا نیروهای کمکی که از مدینه و شام به کمک مسلمانان آمدند، به یقین چند برابر سپاه اعراب در عراق بودند. دینوری مینویسد:
«عمر به ابوموسی اشعری و ابوعبیده جراح جداگانه نامه نوشته و از اهالی مدینه و شام خواستند که گروهی را به یاری سعد بن ابیوقاص بفرستند»[12]
مسعودی در این زمینه مینویسد:
«مردم از شام و جاهای دیگر به سعدبن ابیوقاص پیوستند»[13]
بدون شک رسیدن نیروهای کمکی از شام و مدینه تأثیر فراوانی در روحیه مسلمانان داشت و یکی از عوامل پیروزی اعراب مسلمان بود. رستم و نیروهای سپاه ایران پیشنهاد پذیرفتن اسلام و یا پرداخت جزیه را رد کردند و تنها راه سوم یعنی جنگ را پذیرفتند.[14]
نبرد قادسیه تقریباً چهار روز طول کشید. هر یک از روزهای جنگ به نام خاصی مشهور شدهاند. روز اوّل جنگ «ارماث» روز دوم را «اغواث» و روز سوم را «عماس» گفتهاند.[15] جنگ در این چند روز به شدت ادامه داشت. شب چهارم به «لیلة الهریر»[16] مشهور شده است. در این شب جنگ تا هنگام صبح ادامه یافت و مسلمانان پیروز میدان بودند.[17] در این جنگ تعداد زیادی از نیروهای سپاه ایران کشته شدند و عدهای نیز فرار کردند و به مدائن رفتند.[18] فرمانده نیروهای ایران (رستم) در این نبرد کشته شد.[19] بدون شک با کشته شدن وی بیم و هراس در دل ایرانیان بیشتر شد و موجبات شکست آنها را فراهم آورد. بنابر نقل مسعودی «بعضی غرق و بعضی کشته شدند. سی هزار نفر دیگر آنها که پایمردی میکردند آنها نیز سرانجام از پای درآمدند.[20] از سپاه اعراب مسلمان نیز 2500 نفر کشته شدند.[21]
با این پیروزی سراسر سواد (اعراق) به جز مدائن تحت نفوذ لشکر اسلام قرار گرفت.[22] بلاذری مینویسد:
«پارسیان به مدائن گریختند و به یزدگرد پیوستند. سعد بن ابیوقاص خبر پیروزی مسلمانان و نیز نام مسلمانانی را که در این نبرد به شهادت رسیده بودند، برای عمر نوشت».[23]
در این نبرد مهمترین شکست ایرانیها رقم خورد و این جنگ ضعف قدرت ساسانیان را نشان داد. رسول جعفریان مینویسد: در این جنگ «درفش کاویانی» که نشان سپاه دولت ساسانی بود، به دست مسلمانان افتاد و این نشان دهنده ضربه مهلکی بود که بر پیکره این دولت رو به زوال خورده بود.[24]
پیروزی دراین جنگ موجبات دستیابی اعراب را به پایتخت ساسانیان فراهم آورد و پس از مدتی تمامی مدائن به تصرف مسلمانان درآمد.
منابع :
[1]- مسعودی، علی بن حسین؛ ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1374، چاپ پنجم، ج1، ص 669.
[2]- مقدسی، مطهر بن طاهر؛ احسن التفاسیر، ترجمه علی نقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، 1361، چاپ اوّل، ج1، ص 42.
[3]- حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت- لبنان، دار صادر، چاپ دوّم، 1995م.، ج2، ص 690.
[4]- طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375،چاپ پنجم، ج5، ص 1713.
[5]- بلادزی، احمد بن یحیی؛ فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نقره، 1337، چاپ اوّل، ص 365.
[6]- دینوری، احمد بن داود؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، 1371، ج4، ص 152-151.
[7]- بلاذری، احمد بن یحیی؛ پیشین، ص 365.
[8]- طبری، محمد بن جریر؛ پیشین، ج5، ص 1711.
[9]- مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کرکنی، تهران، آگه، 1371، چاپ اوّل، ج2، ص 850.
[10]- مسعودی، علی بن حسین؛ پیشین، ص 669.
[11]- بلاذری، احمد بن یحیی؛ پیشین، ص 365.
[12]- دینوری، احمد بن یحیی؛ پیشین، ص 154.
[13]- مسعودی، علی بن حسین؛ پیشین، ص 669.
[14]- کوفی، ابن اعثم؛ الفتوح، هند، 1393ه.ق.، ج1، ص 197.
[15]- ابناثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت، عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1371، ج8، ص 261-246.
[16]- همان، ص 267؛ در جنگ صفین نیز یکی ازشبهای اوج جنگ به لیلة الهریر مشهور است.
[17]- همان.
[18]- یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1382، چاپ نهم، ج2، ص 29-28.
[19]- همان.
[20]- مسعودی، علی بن حسین؛ پیشین، ج1، ص 675.
[21]- مقدسی، مطهر بن طاهر؛ پیشین، ص 852.
[22]- همان، ص 853.
[23]- بلاذری، احمد بن یحیی؛ پیشین، ص 370.
[24]- جعفریان، رسول؛ تاریخ سیاسی اسلام (تاریخ خلفا)، قم، دلیل، 1379، چاپ اوّل، ج2،ص 117.