بسیار می شنویم که در اقتصاد سرمایه داری فقرا فقیرتر و ثروتمندان ثروتمندتر می شوند، شاید کسانی این را باور کنند، ولی واقعیت چیز دیگری است.
عصراسلام: این اقتصاددانان کلاسیک بودند که باورشان این بود که پول بیش از همه به جیب صاحبان زمین و سرمایه می رود. گرگوری کلارک، تاریخدان اقتصاد، در کتابش "وداع با صدقه” نشان می دهد که اگر بازده واقعی زمین (نرخ اجاره) را در طی زمان رصد کنیم، می بینیم که گرچه بالا و پایین زیاد داشته، کموبیش بدون تغییر مانده است. همین قضیه برای بازده واقعی سرمایه (نرخ بهره) هم برقرار است، ولی از آن سو دستمزد واقعی برای کارگران غیرماهر افزایش چشمگیری نشان می دهد.
چیزهایی که پیشترها برای انسان ها مرگ آفرین بودند، اکنون دیگر هراسی بر نمی انگیزند. مرگ و میر نوزادان و مادران بسیار بسیار کمتر از آن چیزی شده است که در گذشته بود و امید به زندگی (طول عمر متوسط) هم رشدی بی سابقه داشته است، در دوران امپراتوری رم امید به زندگی ۲۴ سال بود، در پایان قرن ۱۵ میلادی در بریتانیا در حدود ۳۰ سال، در ایالات متحده در آغاز قرن ۲۰ چیزی نزدیک به ۴۵ سال و اکنون بسیار امید دارند که به ۸۰ سال برسند.
ژوزف شومپیتر زمانی نوشت که پیشرفت سرمایه داری این نیست که اکنون ملکه انگلستان جورابهای ابریشمی بیشتری دارد، بلکه بدان معناست حتی کارگران فقیر هم در ازای زحمت کمتر و کمتر می توانند از پاپوش مناسبتری برخوردار باشند. او فراتر می رود و استدلال می کند که فقرا در واقع برنده اصلی بهبود استانداردهای مادی زندگی خواهند بود، بهبودی که هزینه اش را ثروتمندان می پردازند. برای فقرا، سیستم روشنایی برق ارزان همچون هدیه ای از آسمان بود که در خیال آنها هم نمی گنجید، در حالیکه ثروتمندان حتی بدون آن هم می توانستند گماشتگان (یا حتی گاهی بردگانی) داشته باشند که این و سو بایستند و با مشعل همه جا را روشن کنند.
کانال راهبرد