میلاد خجسته و نورانى حضرت رضا (ع) در یازده ذیقعده 148 هـ . ق فرصت مغتنمى است تا جانمان از سرور و شادى ائمه (ع) نشاط یافته و جرعه نوش ...
عصر اسلام: میلاد خجسته و نورانى حضرت رضا (ع) در یازده ذیقعده 148 هـ . ق فرصت مغتنمى است تا جانمان از سرور و شادى ائمه (ع) نشاط یافته و جرعه نوش شراب طهور معرفت آن امام همام باشد و بسى افتخار که این جرعه را با دست مبارک فرزند بزرگوار او امام جواد (ع) بنوشیم. در عیون اخبار الرضا، جلد یکم، صفحه 13 وارد شده است. "سئل الامام الجواد (علیه السلام) لم سمى ابوک من بین آبائک الماضین بالرضا (ع)؟ " فقال (ع:) لانه رضى به المخالفون من اعدائه کما رضى به الموافقون من اولیائه و لم یکن ذلک لاحد من آبائه فلذلک سمى من بینهم الرضا (ع:) از امام جواد (ع) سوال شد که چرا تنها پدر شما از میان اجداد گرامیتان به وصف و لقب "رضا” متصف و ملقب شدند؟
امام جواد علیه السلام فرمودند: زیرا مخالفین از دشمنان او راضى شدند آنچنان که موافقین از دوستان او آن حضرت راضى شدند و این شرایط براى هیچ کدام از پدران او حاصل نشد و بر این اساس پدرم از میان پدرانم "رضا” نامیده شد. فهم و درک ابتدایى از روایت نورانى امام جواد (ع) به این معنا متوجه مىشود که مراد آن حضرت این است که شخصیت و رفتار امام رضا (ع) به گونهاى بوده است که مورد تمجید و ستایش دوست و دشمن قرار داشت اما حقیقت این است که این خصوصیت به امام رضا(ع) اختصاص نداشته است و همه امامان معصوم(ع) داراى چنین وصفى بودهاند زیرا اگر به بایگانى تاریخ مراجعه کنیم و کلام دوست و دشمن را درباره ائمه معصومین مطالعه کنیم، متوجه مىشویم که آنان همیشه مورد تمجید و ستایش دوست و دشمن بودهاند. امام جواد(ع) در بیان خودشان مىفرماید: مرضى دوست و دشمن بودن وصفى است که در سایر ائمه معصومین(ع) فعلیت نداشته است یعنى چنین شرایطى براى آنان به وجود نیامده است بر این اساس مفهوم و معناى عمیق بیان نورانى امام جواد(علیهالسلام) را باید در سایه تجزیه و تحلیل عملکرد دشمنان آن حضرت، جستجو نمود.
مامون در حاکمیت خود دچار بحران مشروعیت و درگیر قیامهاى مردمى بود و از طرفى از مشروعیت و محبوبیت امام رضا (ع) و به دست گرفتن رهبرى این قیامها وحشت داشت لذا توطئهاى را طراحى نمود تحت عنوان ولایتعهدى امام رضا(ع.) دو احتمال را در رابطه با موضعگیرى آن حضرت پیشبینى نمود: اول اینکه حضرت رضا(ع) با ولایتعهدى مخالفت نماید. دوم اینکه با آن موافقت نمایند. برنامه حکومت در صورت اول این بود که آن حضرت را به عنوان مخالف حکومت کردن و دخالت در سیاست معرفى نمایند و عملا زمینههاى رهبرى قیامها توسط آن حضرت را تضعیف کنند و در عین حال در افکار عمومى مردم جایگاه خود را تحکیم نمایند.
برنامه حکومت در صورت دوم این بود که امضاى امام (ع) را پاى تصمیمات و عملکرد حکومت آورده و بحران مشروعیت خود را حل نموده و در عین حال به راحتى قیامهاى مردمى را سرکوب نمایند و نیز محبوبیت و جایگاه امام (ع) را تضعیف نمایند. حضرت رضا (ع) تدبیرى را اندیشیدند که این تدبیر هم رضایت مامون را جلب نموده و آنها به زعم خود زمینه را براى برنامههاى تدوین شده فراهم دیدند و هم با مشروط کردن پذیرش ولایتعهدى به دخالت نکردن در هیچ گونه امور حکومتى رضایت مردم و قیامهاى مردمى را به دست آوردند و به گونهاى برخورد کردند که هرگز هیچ عملکردى از عملکردهاى حکومت را تائید و امضاء نکردند. بنابراین شرایط ولایتعهدی، براى هیچ کدام از ائمه (ع) به وجود نیامد و تدبیر زیرکانه و هوشمندانه و عمیق امام رضا(ع) به گونهاى بود که ابتدا دشمنان از آن راضى و شاد شدند اما شرطى که براى ولایتعهدى قرار دادند که در هیچ امرى از حکومت دخالت نکنند و عملکرد آن امام همام در استمرار بخشیدن به بحران مشروعیت حکومت و استفاده از حاکمیت براى حل مشکلات مردم، مردم را از آن حضرت راضى و خرسند نمود و این است مفهوم مرضى دوست ودشمن بودن حضرت رضا (ع) در کلام فرزند گرامیش امام جواد (ع. )
روزنامه رسالت