از جمله اصلیترین مشکلات خداناباوران و ملحدین این است که دین را به خوبی نفهمیدهاند و بر اساس همین کجفهمی خود، به نقد «دین» میپردازند.
برای مثال، میگویند؛ چرا خداوند جهنم را آفریده است؟
پ: در حالیکه نمیدانند، خداوند بهشت را نیز خلق نموده است، و انسانها
بر اساسِ انتخابِ خودشان، انتخاب
میکنند که بهشتی باشند یا جهنمی.
اینکه خداوند جهنم را آفریده است، مشکلی ندارد، مشکل اصلی این است که انسان خود، انتخاب کند در جهنم باشد یا در بهشت.
و یا باز میگویند؛ چرا خداوند در جهنم انسانها را عذاب میدهد؟
پ: در حالیکه خداوند، عامل عذاب دیدن انسانها نیست، بلکه این انسانها هستند که با اعمال و گفتار خود، انتخاب میکنند که در عذاب باشند و یا در نعمت.
و یا میگویند؛ خداوند از عذاب دیدنِ بندهگان، لذت میبرد؟
پ: این سخن در صورتی درست بود که خداوند فقط جهنم را خلق میکرد، و بهشتی وجود نمیداشت، در آن صورت گفته میشد؛ که خداوند همه آفریدههای خود را به جهنم میفرستد، و میخواهد که آنها عذاب ببینند، در حالیکه اینگونه نیست، چراکه وجود بهشت و نعمتهای بهشتی و ورود خیل کثیری از مردمان به بهشت، دالّ بر این است که خداوند، خواهان عذاب دادن کسی نیست، مگر اینکه فردی خود، عامل عذاب خودش گردد.
و یا این بار با تغییر جبهه میگویند؛ چرا در بهشت حوری وجود دارد؟
پ: خب حوری نیز جزء نعمتهای بهشتی است، و در جهنم هم حوری وجود ندارد، و وجود نعمت مایه انتقاد نیست بلکه عدم وجود آن، سر آغاز نقد خواهد بود.
و یا میگویند؛ چرا خداوند، پیامبران را ارسال نموده است؟
پ: خداوند بدون فرستادنِ انبیاء و کتب آسمانی، و بدون توجه به کردار و نیت انسانها، آنها را به بهشت یا جهنم
نمیفرستد.
هر چند برای فردی که منکر نبوّت است، دشوار خواهد بود درک کند، که انبیاء آمدهاند تا بهشت و جهنم را به انسانها عرضه کنند، و این انسانها هستند که بهای بهشت و جهنم را میپردازند.
پس "خود کرده را تدبیر نیست".
در جای دیگر میگویند؛ چرا در بهشت برای زنان حوری وجود ندارد؟
پ: این از جمله عجیبترین سؤالاتِ این قشر است، چراکه حور از جنس زن است و مگر میشود برای زن چیزی از جنسیّت خودش خلق گردد؟!
در ضمن، زنان در بهشت به ازدواج شوهران خود (اگر بهشتی باشند) در
میآیند و اگر بهشتی نباشند، با مؤمنی دیگر، ازدواج خواهند کرد، و همه در بهشت در زیباترین حالت و زیباترین چهرهها هستند.
و یا میگویند چرا گاندی و ماندلا در جهنم هستند؟
پ: آنها نمیدانند که همراه با اینان هیتلر و موسولینی و سایر ظالمین جهان نیز به جهنم میروند، و اینگونه نیست که جهنم فقط مختص به کفار باشد، در حالیکه خیل عظیمی از مسلمین هم به جهنم میروند، همانگونه که قرآن کریم میفرماید:
فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ*الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ
(پس وای بر نماز گزارن، همان کسانی که از نماز شان غافلند، کسانی که خودنمایی می کنند...)
[الماعون: ۶_۴]
پس از مدتی، ملحدین تغییر فاز میدهند و می گویند؛ اصلاً چرا باید خداوند را عبادت کرد؟
پ: این سؤال از آنجایی نشئت میگیرد که ملحدین فقط نماز و روزه را عبادت مسلمانان میدانند، و کمک به فقرا، کمک به همسایه و حل کردن مشکلات مردم را اعمالی در حیطه انسانیّت میدانند، حال اینکه انسان و انسانیّت در دید ملحدین چه تعریفی دارد بماند.
آنها نمیدانند که در اسلام عبادتها همدیگر را تکمیل میکنند، مثلاً فردی که نماز میخواند حتما باید زکات بپردازد، و بخشی از هزینه زکات در کمک به فقرا صرف میشود، و بدون پرداخت زکات نماز وی پذیرفته نمیشود.
و از طرفی دیگر، کمک به فقرا و پرداخت زکات، بدون ادای نماز هم، عملی
بیارزش خواهد بود.
عبادت در اسلام، مفهومی فراگیرتر از سطحینگری ملحدین دارد، چراکه حتی لبخند زدن بر چهره یک انسان نیز، نوعی عبادت محسوب میشود.
آنها همان افرادی هستند که برخی از آیات را قبول دارند و برخی دیگر را رد میکنند.