کد خبر: ۳۲۹۹۲
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶-21 April 2023
اول اردیبهشت، روز آغاز نگارش گلستان، روز سعدی نامیده شده است.
مهمترین ویژگی سعدی،‌ حکیم است، یعنی دانشمندی که به تجربه، به فضلیت دست یافته است. از نظر او، پادشاه باید که بداند همیشه به نصایح حکیم، حکیمی چون سعدی، نیاز دارد. اما نصیحت سعدی، نصحیت است نه مدح، و به حاکمان هم نصیحت می‌کند که مداحی چاپلوسان، دامی است برای کسب منفعت: «مباش غره به گفتار مادح طماع / که دام مگر نهاد از برای صید نصیب». نصایح علنی سعدی به حاکمان خونریز مغول، در زمانی که هنوز اهلی نشده بودند، شنیدنی است. سعدی در انتهای قصیده‌ای که می‌آوریم تصریح دارد که «سعدیا چندان که می‌دانی بگوی/ حق نباید گفتن الا آشکار».

در کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی، در سه رساله‌ای که دیگران در احوال او نوشته‌اند، شرح دیدار او با آباقا خان فرزند هلاکو و پادشاه ایلخانیان آمده که شاه از او  پندی خواسته و سعدی می‌گوید: «شهی که پاس رعیت نگاه می‌دارد / حلال باد خراجش که  مزد چوپانی‌ست.  وگرنه راعی خلق است زهر مارش باد / که هرچه  می‌خورد او جز مسلمانی‌ست» و همین «زهرمارش باد»» را در «رساله انکیانو» هم تکرار می‌کند که «مَثلِ حاکم با رعیت مثل چوپان‌ست با گله، اگر گله نگه ندارد مزد چوپانی حرام می‌ستاند.» 

او در این رساله، نصایح متعددی به حاکم فارس دارد، از جمله:‌ «و حکایت پادشاهان پیشین بسیار می‌خواند تا از سیرت نیکان خیر آموزد و از عاقبت بدان عبرت گیرد، و در حال گذشتگان نظر کند و مردم ناآزموده را اعتماد نکند، و کار بزرگ بخردان نفرماید و هیبت خود را نگاه دارد و مسخره و مطرب و بازیگر و امثال اینها را همه وقتی بخود راه ندهد». 

سه قصیده‌ای که او در مدح امیر ایکیانو، حاکم ایلخانی فارس (۶۶۷-۶۷۰ ه.ق.) دارد همه خواندنی است. در انتهای یکی از این قصاید، او را چنین خطاب می‌کند: «دولت نوئین اعظم شهریار/ باد تا باشد بقای روزگار. خسرو عادل امیر نامور/ انکیانو سرور عالی تبار». اما همه شعر بجای مدح، نصیحت است، همان که وظیفه حکیم است، دیگران «پادشاهان را ثنا گویند و مدح»، اما سعدی «دعایی درویش‌وار» می‌کند که «یارب الهامش به نیکویی بده». بخش‌هایی از این قصیده زیبا را بخوانید و ببینید که سعدی به گفته ضیاء موحد، آنچنان معاصر ماست که بسیاری از شاعران امروز ایران نیستند.

بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار

ای که دستت می‌رسد کاری بکن
پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار

اینکه در شهنامه‌ها آورده‌اند
رستم و رویینه‌تن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلق است دنیا یادگار

ای که وقتی نطفه بودی بی‌خبر
وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
همچنین تا مرد نام‌آور شدی
فارس میدان و صید و کارزار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند
واین چه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین
خاک خواهد بودن و خاکش غبار
این همه هیچ است چون می‌بگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار؟
نام نیکو گر بماند زآدمی
به کاز او ماند سرای زرنگار

چون خداوندت بزرگی داد و حکم
خرده از خردان مسکین در گذار
چون زبردستیت بخشید آسمان
زیردستان را همیشه نیک دار
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت پایدار

ملکبانان را نشاید روز و شب
گاهی اندر خمر و گاهی در خمار

از درون خستگان اندیشه کن
وز دعای مردم پرهیزگار
منجنیق آه مظلومان به صبح
سخت گیرد ظالمان را در حصار


محمدرضا جوادی‌یگانه


@IranDel_Channel

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان