خاتمی در اقتصاد انقلاب کرد، روزی که میرفت با درآمد نفت زیر ۱۷۰ میلیارد دلار بالاترین رشد هشت ساله را داشت.
تورم ۹ درصد، سود سپردهگذاری ۱۴ درصد، فعالان اقتصادی ملک میفروختند، وارد چرخه تولید میکردند و خارجیها در ایران در به در دنبال شریک معتبر برای سرمایهگذاری بودند و….
صنایع همه در حال تجهیز به تکنولوژی روز اروپا بودند پایهگذاری بزرگترین پتروشیمیها و…
صنعت خودرو با تولید زانتیا، ۲۰۶، رونیز، ماکسیما، پیکاپ، مزدا۳، سوزوکی و حتی شروع مونتاژ بنز با برنامه بالا بردن کیفیت قطعهسازان و تولید داخل با درصد بالا ظرف چند سال، به علاوه پراید و سمند طوری نیاز همه اقشار جامعه را تأمین کردند که بدون نیاز به واردات خصوصاً واردات خودروهای لوکس با کمترین اختلاف بین طبقات اقتصادی (پراید زیر ۵ و ماکسیما ۲۶ میلیون تومان) با تیراژ میلیونی وضعیت رویایی را در صنعت خودرو و سایر صنایع رقم زده بود.
با حضور اروپاییها بیشترین سرمایهگذاری در صنعت انرژی درحال انجام بود و اروپا برنامهی کلان خود را چرخش از وابستگی به انرژی روسیه به ایران قرارداده بود ازین رو امنیت ایران ضامن امنیت اروپا بود که در صورت ادامه مسیر، معادلات منطقه را زمین تا آسمان عوض میکرد.
در سیاست خارجی، سیاست تنش زدایی پیشه شده با همراهی تعریف منافع مشترک با کشورهای مختلف قدرت ایران را به حدی رساند که بیشترین خدمات به ایدئولوژی انقلاب اسلامی هم در همان دوره انجام شد.
جایی که شرط تعامل ایران با اروپا قرار گرفتن دشمنان جمهوری اسلامی در لیست تروریسم و اخراج و آواره کردن آنها توسط پلیس فرانسه از پاریس به دهکورههای اروپا شد، بیشترین ضربات به مشروعیت اسراییل آن زمان (شارون) زده شد و در آلمان راهپیماییهای چند ده هزار نفری بر ضد جنایات حکومت اسراییل برگزار میشد و در سایهی اعتبار جهانی و قدرت اقتصادی بیشترین حمایتهای اقتصادی و تسلیحاتی از حزبالله هم همان موقع صورت میپذیرفت.
طوری که بعداً اسراییل مجبور شد طی یک برنامهی ده ساله برای عبور از بحران مشروعیت جهانی برای اجرای سیاست مرسوم مظلومنمایی قوم یهود، علاوه بر دادن تریبون موسع و پوشش گسترده لجن پراکنیهای احمدینژاد زیر بار عقبنشینی مصلحتآمیز از لبنان رفت تا خود را بار دیگر در چشم جهانیان مظلوم و سرخورده نماید.
بین کره و ژاپن رقابت بود بر سر مشارکت در میادین نفتی و بین انگلیس و ایتالیا و فرانسه رقابت بر سر میادین گاز!
ایران در آستانهی جهشی تاریخی بود که در صورت وقوع آن، دامنهی قدرت فراگیر و پایدار و همه بعدی ایران از منطقه فراتر میرفت و بر روسیه و عربستان و قدرتهای همسایه تاثیرات شگرفی میگذاشت! صد البته پایه اصلی این قدرت مشارکت و حمایت بالای مردم و رضایت نسبی آنها از دولت و نظام نشأت میگرفت.
به مرور نظم این معادله طوری شکل گرفت که مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و ارکانش از مقام رهبری تا نیروهای نظامی به معنای کلیت، متحدان ایران، شرکای تجاری ایران از شرق دور تا اروپایی صف برندگان، و اسراییل و عربستان و روسیه و منافقین و… و گروهی در داخل که قدرت را از کف داده بودند و به دنبال منفعت شخصی بودند، در صف بازندگان قرار میگرفتند.
اما چه شد که صف بازندگان توانست با پیاده کردن یک برنامه جامع و فریب مردم و ارکان نظام و با مشارکت و حماقت گروهی از فرصتطلبان معادله را وارونه بر آنان نشان دهد و کل داستان را طوری منهدم کند که هنوز هم مردم و ارکان نظام هرکدام به دلیلی حاضرند کشور را به آتش بکشند ولی به خاتمی اعتماد نکنند!!!
خاتمی شد خائن و سیاستهایش را جورج سورسی خواندند! بعد از بیست و چند سال تلاش و ممارست و کارشکنی در کار دولتهای مخالفشان و کاسبی و خسارت زدن هدر دادن بالاترین درآمد تاریخ ایران در دولت دستنشانده و نور چشمیشان کارنامه ما شده این:
تهدید به لغو سفر خاتمی بهخاطر عکس تقسیم شدهی دریای خزر بر دیوار اجلاسیهای باعث شکر خوردن میزبان و برداشتن تابلو میشد، تبدیل شد به نشستن رییس جمهور پای میز شامپاین دار!
تروریست شدن و آوارگی منافقین جایش را به تروریستی خواندن سپاه داد!
پای پرواز آمدن پادشاه عربستان جایش را به خلیج عربی شدن خلیج فارس در زبان نوچه حضرات شد،
اقتصاد و حقوق شهروندی و خودرو اشتغال و امید و شادابی جوانان را که ولش کن
بازگشت نخبگان و سرمایهداران شده الفرار با عجله مغز و سرمایه و نیروی انسانی ماهر و کارآفرینان!
دولت دارای ۵۰ درصد واجدین شده ۳۰ درصد!
به این میگن جنگ روانی در سرزمین ناآگاهی
مسعود مصفا
https://t.me/Maha_NewsCh