جز در هوایِ تو مرا سیر و سفر نیست
گُلگشتِ من دیدارِ سرو و سوسنِ تو
آغازِ فروردینِ چشمت مشهدِ من
شیرازِ من اردیبهشتِ دامنِ تو
هر اصفهانِ ابرویت نصفِ جهانم
خرمایِ خوزستانِ من خندیدنِ تو
من جز برای تو نمیخواهم خودم را
ای از همه منهایِ من بهتر، منِ تو
هرچیز و هرکس رو به سویی در نمازند
ای چشمهایِ من نمازِ دیدنِ تو
حیران و سرگردانِ چشمت تا ابد باد
منظومهی دل بر مدارِ روشنِ تو!
این غزلِ لطیف زندهیاد قیصرِ امینپور را می توان از چشم انداز مفهوم نسبتا نوظهوری که "گردشگری ادبی" خوانده می شود نگریست و از زمزمه اش لذتی مضاعف برد. مفهومی که در پرتو مطالعات میان رشته ای چند سالی است در ایران شکل گرفته اما متاسفانه عنایت چندان شایانی بدان نشده است.
درست است که شاعر سیر و سفر در هوای یار را خوشتر از سیر و سفر در آفاق پهناور ایران می داند، و این قاعدتا به سود گردشگری نخواهد بود؛ اما در عین حال، چنان بلیغ و دل انگیز از شهرهای سفرخیز ایران چون مشهد و شیراز و اصفهان و اهواز در این شعر سخن می رود که شوق و حسرت سفر را در خواننده بیدار می کند.
به هر تقدیر، گردشگری ادبی چنان که محققان این عرصه نوشته اند یکی از شاخه های نوظهور حوزه کلی گردشگری است که امروزه در سراسر جهان رشد چشمگیری یافته است. آرامگاه شاعران، نویسندگان، خانه ها و محل کار آنها، موزه هایی که آثار و ابزار نگارش آنها را نگهداری می کنند و همچنین شهرها و مناظری که درون یک رمان یا منظومه توصیف شده اند، غالبا مقصد چنین گردشگری است. گردشگری ادبی علاوه بر تاثیرات مادی که بر اقتصاد محلی دارد نقش بسزایی در شناساندن و حفظ آثار ادبی مفاخر یک قوم و ملت که در حقیقت جزء میراث فرهنگی و هویت آنها محسوب می شود به مردمان آن ملت و مردمان ملل دیگر، ایفا می نماید.
"انگیزه محوری گردشگران ادبی برآمده از علاقه به نویسنده/شاعر، اثر ادبی، فضای ادبی یا میراث فرهنگی یک کشور است. بازدید از زادگاه و آرامگاه ادیبان، موزههای ادبی و سایر مکانهای مرتبط با نویسندگان و آثار ادبی و همچنین پیمودن مسیرهایی با مضامین ادبی از فعالیتهای موردعلاقه گردشگران ادبی است؛ علاوه بر این، آنها معمولاً به مکانهای الهامبخش نویسندگان و شاعران و به فضای داستانهای مشهور علاقهمندند.
امروزه برخی کشورها تجربههای موفقی در برنامهریزی و اجرای طرح گردشگری ادبی به دست آوردهاند؛ در انگلستان شهرهای "لندن" و "ادینبورگ" موردتوجه گردشگران ادبی است؛ "دوبلین" در ایرلند با بهرهمندی از نویسندگانی همچون جیمز جویس بهویژه با اثر مشهورش دوبلین ها محبوب خوانندگان آثار ادبی است که به آنها امکان میدهد از خانه جیمز جویس و کتابخانه ملی ایرلند دیدار کنند؛ در روسیه مردم از "خیابان نوسکی" دیدن میکنند تا مکانی را که الهامبخش گوگول، پدر داستاننویسی مدرن روسیه بوده است از نزدیک ببینند؛ در "سن پترزبورگ" موزه ویژه زندگی داستایوفسکی و نیز تورهای "پیادهروی برای دیدن شهر از چشم نویسندگان معروف" از جاذبههایی است که علاقهمندان به ادبیات کلاسیک را به این شهر میکشاند؛ در آمریکا نیز "میسیسیپی" خانه و محل زندگی ویلیام فاکنر، ریچارد رایت، ویلی موریس و چند نویسنده مشهور دیگر، اکنون به دلیل جذب سالیانه هزاران گردشگران ادبی، به قطب ادبی امریکا مشهور شده است.
گردشگری ادبی در ایران باوجود پیشینه غنی ادبیات فارسی، سابقه چندانی ندارد. البته، تعداد علاقهمندان به ادبیات فارسی که هرسال به آرامگاه حافظ و سعدی یا فردوسی میروند، بسیار زیاد است؛ اما تاکنون هیچ طرح و برنامه جامعی تهیه نشده است تا این نوع گردشگری را جهتدهی و ساماندهی کند. در سالیان اخیر، تلاشهایی در حوزه خصوصی و به شکل ذوقی برای جذب گردشگر ادبی صورت گرفته که در نوع خود ارزشمند است؛ اما هرگز پاسخگوی ظرفیت بالقوه موجود نیست.
نبود تعامل میان متخصصان حوزه گردشگری با متخصصان زبان و ادبیات فارسی، ناآشنایی راهنمایان تورهای گردشگری با فرهنگ و ادبیات فارسی، مکانمند نبودن بسیاری از آثار ادبی و ناشناخته ماندن آثار ادبی مکانمند از مشکلات مهمی است که بر سر راه گردشگری ادبی ایرانی قرار دارد."
اهمیت گردشگری ادبی در ایران زمانی بیشتر نمایان می شود که این سخن داریوش شایگان را در کتاب پنچ اقلیم حضور به یاد آوریم که از قول همسر نویسنده مشهور یونانی، کازانتزاکیس نقل می کند. وقتی این بانو، در سفری به شیراز در سال های پیش از انقلاب، با خیل مشتاقان و دوستداران حافظ بر سر مزار او مواجه می شود، حیرت زده رو به شایگان می کند و می گوید: در هیچ کجای دنیا من ندیده ام که این گونه مزار شاعری زیارتگاه علاقه مندان او شود!
ایرج رضایی