در متونِ کهن (ازجمله تاریخ بیهقی، قابوسنامه و سیاستنامه) بارها از "قیلوله" سخنرفتهاست.
در این یادداشت درنگیکردهایم دراینباره.
۱- خوابِ قَیلوله ویژهی نیمروز (ظهر/ دقیقترش: پیشاز ظهر/ چاشت) بودهاست. قیلوله واژهای قرآنی است و در واژهنامههای کهنِ قرآنی (لسانالتنزیل، ترجمانالقرآن و المستخلص) "نیمروز خفتن" معنی شدهاست. شگفت آنکه راغبِ اصفهانی در "مفرداتِ الفاظالقرآن"، قیلوله را فهرستنکردهاست. در سیاستنامه نیز ضمن حکایتی دربارهی سلطان محمود، به "نیمروزی، وقتِ قیلوله" اشارهشدهاست (بهکوشش استاد جعفر شعار، شرکت سهامی کتابهای جیبی، ص ۹۹).
۲- قیلوله خوابِ کوتاهِ فصولِ گرم بهویژه تابستان بودهاست. ازهمینرو در تاریخ بیهقی سلطان مسعود برای یا بهبهانهی قیلوله و بهقصدِ آن کارِ دیگر، به خیشخانهی کذایی میرفتهاست. همچنین بنگرید به سیاستنامه، ص ۹۳، ص۹۹ و نیز اسرارالتوحید، تصحیح استاد شفیعی کدکنی، انتشارات آگاه، ج ۱، ص ۲۰۸).
و این خوابِ کوتاهِ پیشاز ظهرِ گرمگاه، رفتاری منطقی و معقولانه نیز بودهاست؛ بهویژه در فصلهایی که روزها بلندتر بوده و چشمبرهمنهادن در میانهی روز برای سحرخیزان و شبزندهداران واجب.
۳- چنانکه اشارهشد قیلوله خوابی کوتاه و درحد چرت و چشمبرهمنهادنی بوده. ازهمینرو "مقیل" کنایهاز زمانِ اندک و در بیتی از مثنوی، اشارتی است به دنیای فانی و ناپایدار:
ای رفیقان زین مَقیل و زان مَقال
اتّقوا انّ الهوی حیضالرّجال! (مثنوی، دفتر ششم)
۴- نکتهی آخر و بهگمانم مهمتر آنکه، قیلوله ادب و سنتی بوده و اجری و ثوابی نیز داشتهاست. بههمین سبب در بوستان میخوانیم:
ز سنت نبینی در ایشان اثر
مگر خواب پیشین و نانِ سحر! (بهکوشش استاد یوسفی، انتشارات خوارزمی، ص ۱۲۶).
و در گلستان میخوانیم: "یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید که از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: [ترا] خوابِ نیمروز تا در آن [یک نَفَس] خلق [را] نیازاری.
ظالمی را خفتهدیدم نیمروز
گفتم این فتنه است خوابش برده به ... (بهکوشش استاد یوسفی، انتشارات خوارزمی، ص ۶۷)
در نفحاتالانسِ جامی نیز ازقول عارفی آمده: "روزی صدوبیست رحمت از آسمان بر درویشان بارد، بهتخصیص در وقتِ قیلوله" (بهکوشش استاد عابدی، انتشارات سخن، ص ۳۵۳). و ابوسعید بهوقت قیلوله در صومعه، سربازمینهاد و صوفیان و پیروانش نیز به تبعیت از شیخ "جمله" در مسجد سربازمینهادند (اسرارالتوحید، ج ۱، ص ۳۵۳).
در "نوادر" (برگردانِ "محاضراتِ") راغب اصفهانی هم آمده: "قوامِ روزه به سه چیز است: اکلِ صحیح، و سُحور، و قیلوله - یعنی خوابِ چاشت" (نوادر: ترجمهی کتابِ محاضراتالادباء و محاوراتالشعراء و البلغاء، ترجمهٔ و تالیفِ محمدصالح قزوینی، به اهتمامِ استاد احمد مجاهد، سروش، ۱۳۷۱، ص ۳۴۵).
نقلِ عبارتی از غزالی در کیمیای سعادت، اهمیتِ این سنت را آشکارترخواهدساخت: "باید که پیشاز زوال قیلوله کند، که قیلوله نمازِ شب را چون سُحور باشد روزه را". و آنچه او درادامه آورده مهمتر است: "چون قیامِ شب نباشد قیلوله کراهت بوَد، که بسیار خفتن مکروه است" (بهکوشش استاد خدیو جم، انتشارات علمی و فرهنگی، ج۱، ص ۲۷۶).
از سخن غزالی کاملا آشکار است که قیلوله بهویژه برای سبکتر گشتنِ خوابِ شب و درحقیقت مقدمهی شبزندهداری یا سحرخیزی و عبادت بودهاست. و اگر کسی دربندِ تهجّد نبود، قیلولهکردن نهتنها به او توصیهنمیشده که حتی عملی مکروه و ممنوع نیز بودهاست.
احمدرضا بهرامپور عمران