سی سال است دو کشور جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان بدترین رابطه را با هم دارند.
دو بار به طور جدی جنگیدند. بار اول آذربایجان شکست سختی خورد. ارمنستان بخش بزرگی از خاک آذربایجان را اشغال کرد و مرتکب جنایات جنگی زیادی هم شد. در جنگ دوم آذربایجان خاک اشغالی را پس گرفت. به جز این دو جنگ بزرگ دو کشور یا در آتشبس بودند یا گاهگاهی در خطوط مقدم جنگهای محدود با هم داشتند. این وضعیت همچنان ادامه دارد.
اما در این مدت طولانی سرشار از جنگ و تنش، حتی یک خبر هم منتشر نشد که مثلاً در ایروان یک انفجاری رخ بدهد و دولت ارمنستان آن را به گروه مورد حمایت آذربایجان منتسب کند. برعکس آن هم صادق است. وقتی در ارمنستان زلزله رخ داد دولت آذربایجان اعلام کرد تمام و کمال در کنار مردم ارمنستان است.
دولتهای دو کشور چه بسا با اهداف سیاسی تمایل داشته باشند به یکدیگر از این اتهاماتی بزنند که در ایران مثل نقل و نبات برای هر مخالفی به کار میرود. اما با کدام زمینه اجتماعی؟ هنوز در باکو و در ایروان کسانی را میتوان یافت که امین اموال طرف دیگر هستند و منتظرند روزی به خانههای خود برگردند.
درگیری و جنگ و اختلافات تاریخی ترکیه و یونان هم بر کسی پوشیده نیست. هیچکدام از دو طرف هم علیهالسلام نبودند. یونانیها تقریباً همه جمعیت مسلمان خود را اخراج کردند. آبادیها و مساجد مسلمانان در یونان عموماً ویران شد. تُرکها هم با یونانیها ترکیه از این کارها کردند.
از طرف یونانی ماجرا اطلاعی ندارم که چگونه گذشته خود را نقد میکنند. اما ار طرف تُرک اطلاعات بیشتری دارم. با تمام قدرت منتقد کارهای خود در آن تاریخ هستند. مثلاً یک بار برای اینکه تُرکهای استانبول را علیه یونانیهای این شهر تحریک کنند، نهادهای امنیتی ترکیه خانه اجدادی آتاتورک در یونان را توسط چند لات و لوت اجازهای آتش زدند و گردن یونانیها انداختند. و بعد حمله به مغازه یونانیها در محله گالاتای استانبول شروع شد. در ترکیه تا دلتان بخواهد این رفتار به طرز بیرحمانهای نقد شده است و همچنان نقد میشود. فیلم و سریال از آن فجایع ساختند. یکی از جدابترین آنها سریال "کلوپ" است.
چند ماهی است دوباره ترکیه و یونان مثل خروس جنگی به هم میپرند. بر سر مرزهای دریائی و استخراج گاز تنش میان یوتان و ترکیه تا آستانه نهدید به جنگ هم پیش رفته است.
اما همین که دو زلزله مهیب و ویرانگر در ترکیه رخ داد، یونان جزو اولین کشورهایی بود که بلافاصله تیمهای امداد خود را آماده کرد. یکی از تاثیرگذارترین ویدیوهائی که از این فاجعه دیدم متعلق به اخبار صبحگاهی یک کانال یونانی است. ویدیو و بعد چهره گزارشگران طوری است که بیننده میپندارد زلزله در یونان رخ داده است. آهنگی حزینی هم روی آن گذاشتند که میگوید : «ما دوست داشتن تو را به دنیا منتقل کردیم» (کامنت اول)
نتیجه : جنگ و تنش و دشمنی با چندین کشور که مردم آن کشورها انسانهای متمدنی باشند، به مراتب کمضررتر از داشتن فقط یک هموطن حقیر مثل هنگامه شهیدی است.
بدبختانه خط تولید حقیرستان ایرانشهری صد سال است بیوقفه و پشت سر هم چنین انسانهای حقیر و طلبکار و متوهم را پس میاندازد و سرنوشت تلخی را برای آینده کشور رقم میزند.
دو راه بیشتر برای مقابله با این سرنوشت تلخ متصور نیست. یا باید بیخیال این آدمها شد که لازمه چنین کاری قطعاً به تجزیه کشور منتهی خواهد شد. چون هیچ آدم عاقلی قبول نخواهد کرد شهروند کشوری باشد که چنین حقیرانی معیار میهندوستی را طرز فکر خود بدانند. و یا باید با تمام توان تلاش کرد جماعت ایرانشهری اهلی شود. این دومی شدنی است.
محمد بابایی