کد خبر: ۳۲۸۶۴
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۶-24 February 2023
دیروز گشتی زدم در اینترنت، برای یافتن مطالبی به زبان انگلیسی درباره کودتای سوم اسفند تا ببینم اگر یک‌غیر ایرانی دراینباره بخواهد بیشتر بداند به چه منابعی دسترسی سریع دارد.
به جز یک مقاله مفصل در ژورنال آکسفورد، چیزی دندانگیری ندیدم اما این دو مدخل در بریتانیکا و ایرانیکا به تظرم برای اطلاع رسانی مفید و بی  غرض آمد. مدخل ایرانیکا بخصوص میتواند حتی برای فارسی زبانانی که کتابهای مرجع  را نخوانده اند، مفید باشد. چراکه منابع اینترنتی فارسی زبان در اینباره  از دو سر طیف رضاشاه پرست و رضا شاه ستیز، اغلب پر غرضند و بی مأخذ.

بهمین دلیل با اینکه میدانم خواندن ترجمه متن در شکلی فعلی آسان نیست ،اما به عمد هنگام ترجمه، منابع ذکر شده در مدخل ایرانیکا را حذف نکردم . این هم هدیه  ای به طرفداران حامد اسماعیلیون که همه را به درستی به خواندن تاریخ معاصر دعوت  کرد و به پرهیز از اعتماد به رسانه ها. کودتا را باید با منافع و زیان‌هایش سنجید و رضا شاه را باید با خدمات و اشتباهاتشان ارزیابی کرد. پذیرش یکی به معنای نفی دیگری نیست. 
‎———————————————————

تا آغاز جنگ جهانی اول، روسیه عملاً بر ایران حکومت می کرد، اما با شروع جنگ نیروهای روس از شمال کشور عقب نشینی کردند و ایرانیان مجلس سوم را تشکیل دادند. با این حال، شادی کوتاه مدت بود، زیرا کشور به سرعت به میدان نبرد بین نیروهای بریتانیا، آلمان، روسیه و ترکیه تبدیل شد. مالکان و نخبگان امیدوار بودند که آلمان جلوی انگلیسی ها و روس ها را بگیرد اما در نهایت تغییر از شمال آمد. به دنبال انقلاب بلشویکی روسیه در سال 1917، دولت جدید شوروی به طور یکجانبه امتیازات تزاری در ایران را لغو کرد، اقدامی که حسن ظن شگرفی را نسبت به اتحاد جماهیر شوروی جدید ایجاد کرد وبریتانیا تنها قدرت بزرگ در ایران باقی ماند. در سال 1919، مجلس پس از کشمکش‌های داخلی فراوان، پیشنهاد کمک نظامی و مالی بریتانیا را که عملاً ایران را تحت الحمایه بریتانیا قرار می‌داد، رد کرد. انگلیسی‌ها در ابتدا از خروج از ایران اکراه داشتند.

اما در برابر فشارهای بین‌المللی تسلیم شدند و در سال 1921 مشاوران خود را برکنار کردند. در همان سال دیپلمات‌های انگلیسی از یکی از افسران ایرانی تیپ قزاق ایرانی، رضاخان، که در سال قبل از آن حمایت کرده بود، حمایت کردند. رضا خان نقش مهمی در سرکوب شورش به رهبری میرزا کوچک خان داشت که در پی تشکیل یک جمهوری مستقل سوسیالیستی به سبک شوروی در استان شمالی گیلان ایران بود.

رضاخان با همکاری یکی از نویسندگان سیاسی، سید ضیاءالدین طباطبایی، در سال 1921 کودتا کرد و کنترل تمامی نیروهای نظامی ایران را به دست گرفت. بین سالهای 1921 و 1925 رضاخان - ابتدا به عنوان وزیر جنگ و بعد به عنوان نخست وزیر در دوره احمدشاه - ارتشی را ساخت که تنها به او وفادار بود. او همچنین توانست نظم سیاسی را در کشوری ایجاد کند که سال ها چیزی جز آشفتگی نمی دانست. رضاخان در ابتدا می‌خواست خود را به سبک رئیس‌جمهور ملی‌گرای سکولار ترکیه، مصطفی کمال آتاتورک، رئیس‌جمهور معرفی کند - اقدامی که به شدت مورد مخالفت علمای شیعه قرار گرفت - اما در عوض او احمدشاه ضعیف را در سال 1925 برکنار کرد و خود را تاجگذاری کرد.

در دوره رضاشاه پهلوی اصلاحات آموزشی و قضایی صورت گرفت که اساس یک دولت مدرن را پی ریزی کرد و از نفوذ طبقات مذهبی کاسته شد. گستره وسیعی از امور حقوقی که قبلاً در حیطه وظایف محاکم مذهبی شیعیان بود، اکنون یا توسط دادگاه های سکولار اداره می شد یا توسط بوروکراسی های دولتی نظارت می شد و در نتیجه وضعیت زنان بهبود یافت. سنت پوشش حجاب زنان ممنوع شد، حداقل سن ازدواج افزایش یافت و قوانین سختگیرانه مذهبی طلاق (که همیشه به نفع شوهر بود) عادلانه تر شد. تعداد و در دسترس بودن مدارس سکولار هم برای پسران و هم برای دختران افزایش یافت و دانشگاه تهران در سال 1934 تأسیس شد و آنچه را که زمانی انحصار روحانیون در آموزش بود، بیشتر از بین برد. با این وجود، رضاشاه در مورد اینکه چه اشکالی از مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون را اتخاذ کند، گزینشگر بود. او اتحادیه‌های کارگری و احزاب سیاسی را ممنوع کرد و آزادی مطبوعات را از میان برد. 

امتیازات نفت برای اولین بار در سال 1901 در دوره قاجار اعطا شد و اولین ذخایر نفتی قابل بهره برداری تجاری در سال 1908 یافت شد. رضاشاه با وجود خشم این قراردادها در میان مردم ایران، درباره تعدادی از این امتیازات مذاکره مجدد کرد. قرار بود این امتیازات برای دهه‌های آینده به عنوان یک نقطه مناقشه خشونت‌آمیز در ایران باقی بماند.

نیاز رضاشاه به گسترش تجارت، هراس او از کنترل شوروی بر مسیرهای زمینی ایران به اروپا، و نگرانی او از حضور مجدد شوروی و ادامه حضور بریتانیا در ایران، او را به گسترش تجارت با آلمان نازی در دهه 1930 سوق داد. امتناع او از کنار گذاشتن تعهدات خود در قبال آلمانی‌های متعدد در ایران بهانه‌ای برای تهاجم انگلیس و شوروی به کشورش در سال 1941 شد. قصد این حمله تضمین عبور امن تجهیزات جنگی ایالات متحده به اتحاد جماهیر شوروی از طریق ایران، بود. رضاشاه را مجبور به کناره گیری کرد و پسر جواتش محمدرضا شاه پهلوی را بر تخت سلطنت نشاند.

- برگرفته از مدخل رضا شاه - دایرةالمعارف بریتانیکا
******************************************

کودتای 1299/1921:  کودتای نظامی بود که در نهایت به تأسیس سلسله پهلوی انجامید. این کودتا نه علیه سلطنت قاجار بلکه علیه کابینه سپهدار اعظم فتح الله خان اکبر و الیگارشی زمینداران و مقامات بوروکراتیک که رژیم را کنترل می کردند، انجام شد. رهبری آن را سید ضیاءالدین طباطبایی و سرهنگ رضاخان میرپنج - رضاشاه پهلوی آینده - بر عهده داشتند.

سید ضیاءالدین روزنامه‌نگار جوان اصلاح‌طلب بود که با دیدگاه‌های سوسیالیستی الکساندر کرنسکی موافق بود (حکیم الهی، ص 7-53؛ فراخ، ص 68؛ دقیقه توسط جی. پی. چرچیل، 22 فوریه 1921، FO/6. 2243). او از اعتماد پرسنل نظامی و دیپلماتیک بریتانیا در تهران برخوردار بود و روابط نیمه رسمی با دولت داشت (اوری، ص 222-23؛ جمالزاده، ص 208-09؛ مکی، ص 186-87). رضا خان یک افسر قزاق از خانواده ای فرودست بود که در نتیجه قدرت و دستاوردهای نظامی خود، توسط سرلشکر ادموند آیرونساید، فرمانده نیروهای بریتانیایی در شمال ایران، به عنوان مسئول واحد قزاق مستقرنزدیک قزوین ( پس از سازماندهی مجدد آن توسط سرهنگ دوم هنری اسمیت (ویلبر، ص 5-15؛ بهار، ص 69-73؛ آیرونساید، ص 149). ) انتخاب شد.

همچنین یک افسر ارشد قزاق، سرتیپ احمد آقا (امیر احمدی) که در گیلان در کنار رضاخان جنگیده بود، و دو افسر اصلاح‌طلب ژاندارمری، سرگرد مسعود خان (کیهان) و کیهان، از عوامل کودتا بودند. بعلاوه کاپیتان کاظم خان( سیاح) که از حلقه ضیا الدین بود و در قزوین دستیار سرهنگ اسمیت بود( شهاب الدوله، مکی، ص 615؛ بالفور، ص 220؛ جمالزاده، صص 208-209، 209-209). حيات يحياء چهارم ص 150).

‎در سالهای پر فراز و نشیب انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول، رهبران قومی و قدرت های خارجی در ایران برتری یافته بودند و دولت قاجار فاقد امکانات مالی و نظامی برای استیفای حاکمیت خود بود. قرارداد انگلیس و ایران در سال 1919 (ق.و.) برای تقویت دولت مرکزی تحت قیمومیت بریتانیا طراحی شده بود، اما فشار انگلیس برای اجرا، که با مخالفت شدید در ایران مواجه شد، و مداخله جدید روسیه در شمال ایران، صرفاً بی ثباتی را تشدید کرد. دولت قاجار بسیاری، از جمله مقامات محلی بریتانیا، بیم آن داشتند که خروج نیروهای انگلیسی از شمال ایران منجر به حمله به تهران با حمایت بلشویک ها به دنبال داشته باشد و به دنبال اقدامات پیشگیرانه بودند (صباحی، ص 116-21؛ بوری و باتلر، شماره 586). 599، 616، 640، 676، 677؛ گزارشگر، ص 149-50). عده ای دیگر امیدوار بودند که امضای معاهده دوستی بین دو شوروی تهدید را برطرف کند و فرصت های جدیدی را برای کشور بگشاید (دولت آبادی، حیاة یحیی چهارم، ص 204-10).

‎در این شرایط، در روز جمعه 29 بهمن 1299/18 فوریه 1921، 2200 نفر از بریگاد قزاق و 100 ژاندارم به فرماندهی رضاخان، بدون توجه به دستورات مکرر سلطنت برای بازگشت به پادگان، از قزوین به سمت تهران حرکت کردند. (ویلبر ص 43-46). رضاخان در حومه تهران به نمایندگان کابینه، شاه و هیئت بریتانیا گفت که قزاق ها قصد دارند یک دولت قدرتمند در تهران مستقر کنند تا از حمله بلشویک ها جلوگیری کنند. او با شاه اظهار وفاداری کرد، اما نخبگان حاکم را متهم کرد که کشور را ویران کرده اند (بوری و باتلر، شماره 681). تصرف تهران که روز دوشنبه (3 اسفند/21 فوریه) تامین شد، تقریباً کودتا بدون خونریزی بود. 

با این حال، منابع تاریخی در مورد اینکه آیا دولت ایران به دنبال توصیه هیأت بریتانیا تصمیم گرفته بود در برابر حمله مقاومت نکند، متفاوت است (نورمن به کرزن، FO 371/6403/4926؛ مکی، ص 225-27) یا اینکه سربازان تحت فرمان آن از جنگیدن خودداری کرده بودند (بالفور، ص 225؛ جمالزاده، ص 291-92

‎پس از انجام کودتا، بسیاری از فعالان سیاسی و اعضای الیگارشی بلافاصله دستگیر شدند تا از مخالفتهای سازمان یافته جلوگیری کنند و از برخی از آنها پولهای هنگفتی هم گرفته شد( مکی، ص 236-42، بهار، ص 88-89، 95). ؛ مستوفی، شرح زندگی سوم، ص 212-14؛ بوری و باتلر، شماره 681؛ بالفور، ص 228). حکومت نظامی بر تهران تحمیل شد: همه اجتماعات ممنوع شد، مطبوعات به حالت تعلیق درآمد، ادارات دولتی برای سازماندهی مجدد تعطیل شدند، و کافه ها، باشگاه های قمار، و تئاترها تعطیل شدند (مستوفی، شرح زنده گانی سوم، ص 215). برای تهران و اطراف آن حکام نظامی منصوب می شدند و رهبران قومی که تسلیم حکومت جدید نمی شدند با افسران نظامی جایگزین می شدند (مکی، ص 242، 258-63، 313-14، 321؛ هدایت، ص 328). شاه ضمن رد درخواست ضیاءالدین برای اعطای عنوان وی را با اختیارات کامل به نخست وزیری " فرمانروای مطلق» منصوب کرد و رضاخان را در سمت جدید خود به عنوان فرمانده نیروهای مسلح با عنوان نظامی « سردار سپه» تأیید کرد. 

کابینه سید ضیا متشکل بود از مردانی که صادق و خوش نیت به حساب می آمدند، اما به استثنای دو کارمند ارشد دولتی، اعتقاد بر این بود که آنها بی تجربه بودند (مکی، ص 264؛ بالفور، ص 231؛ مقدم، ص 368). ضیاءالدین خواستار اصلاحات اساسی در دولت و جامعه با اولویت ایجاد نیروهای مسلح بود (دولت آبادی، حیاة یحیی چهارم، ص 233-38). این برنامه همچنین شامل پیشنهادی برای لغو معاهده ایران و انگلیس در سال 1919 و امضای معاهده دوستی ایران و شوروی بود. اگرچه برنامه و فعالیت های اولیه دولت جدید برای عوام و اصلاح طلبان جذابیت قابل توجهی داشت (دولت آبادی، حیاة یحیی چهارم، ص 243؛ مکی، ص 293-94، 308-11، 323-24، 388). -92؛ هدایت، ص 365-67؛ صباحی، ص 125)، اکثر ناظران، از جمله مستعمره خارجی در ایران، مشکوک به دخالت انگلیس در کودتا و تدوین سیاست های دولت جدید بودند (دولت آبادی، حیات یحیی چهارم، ص 219-29؛ لسوئور، ص 149-70؛ دیکسون به انگرت، آرشیو ملی ایالات متحده، 891.00/1202). به طور گسترده اعتقاد بر این بود که کودتا تلاش بریتانیا برای اجرای حداقل روح قرارداد انگلیس و ایران است (به نظریه های توطئه مراجعه کنید). 

علاوه بر این، استدلال می‌شد که کودتا نمی‌توانست بدون حمایت مالی و لجستیکی پرسنل نظامی بریتانیایی در قزوین انجام شود (Dickson to Curzon, U.S. National Archives, 891.00/1202).
‎خود قزاق ها به دریافت پول و حمایت از بریتانیا افتخار می کردند (گزارش فصلی، آرشیو ملی ایالات متحده، 891.00/1996؛ نورمن به کرزن، FO 371/6403/4926) درواقع، سید ضیا قصد داشت به بریتانیای کبیر برای کمک در اصلاح دستگاه مالی و نظامی تکیه کند، اما وزارت خارجه بریتانیا حاضر به همکاری نشد. ( بوری و باتلر، شماره 683). به هر حال، ناکامی او در ایجاد یک حوزه انتخابیه قوی برای خود و سیاست‌هایش به مخالفانش اجازه داد تا تنها سه ماه پس از تشکیل کابینه او، قدرت خود را جمع‌آوری کرده و باعث سقوط کابینه او شوند و رضاخان را راس قدرت دولت باقی بگذارند. نقش هر فرد در مرحله برنامه ریزی کودتا نامشخص است. در سال‌های بعد، سید ضیا و رضاخان هر یک ادعا کردند که تنها مبتکر کودتا بوده‌اند (جمال‌زاده، ص 210؛ ویلبر، ص 62-64). در واقع، به نظر می‌رسد که هر دو نقش مهمی داشته‌اند (دولت‌آبادی، حیات یحیی چهارم، ص 223-24؛ مکی، ص 202-05؛ ویلبر، ص 40). هر دو نگران سرنوشت کشور بودند و بویژهسید ضیا پیشنهادهای مختلفی برای مقابله با «تهدید بلشویکی» ارائه کرده بود (خبرنگار، ص 148-49؛ صباحی، ص 123-5).

‎برخلاف ادعای سید ضیا مبنی بر اینکه انگلیسی ها در مورد هدف واقعی انتقال قزاق ها فریب خورده اند (ویلبر، ص 41-42؛ صباحی، ص 120)، به نظر می رسد که پرسنل نظامی بریتانیا در این امر دخیل بوده اند.در واقع، هیچ یک از روایت هایی که در آن دخالت بریتانیا در کودتا رد شده است، قابل اثبات نیست (بالفور، ص 218-22؛ اوری، ص 224-28). انگلیسی ها نگران «تبلیغات بلشویکی» در تهران و تأثیر آن بر ارتش بودند. اسمیت سردار همایون قاسم خان والی، رئیس اسمی بریگاد قزاق را تحت فشار قرار داده بود تا از نیروهای مستقر در نزدیکی قزوین علیه مخالفان برای جلوگیری از تهاجم بلشویک ها استفاده کند (صباحی، ص 121-22). در طرحی که هرمان نورمن وزیر بریتانیا در تهران تصویب کرد، 600 قزاق مستقر در تهران با تعداد مساوی از مردان تازه آموزش دیده قزوینی به فرماندهی رضاخان جایگزین شدند (FO 371/6403/4926). به احتمال زیاد شاه و نخست وزیری که تازه کابینه خود را تشکیل داده بودند، به امید تقویت حکومت با این طرح موافقت کرده بودند (بحار، ص 64، 66-67؛ مکی، ص 136-41، 148؛ آرشیو ملی ایالات متحده، 891.00/1195). سردار همایون نیروی بسیار بیشتری را اعزام کرد، اما ادعا کرد که به اصرار اسمیت این کار را انجام داده است (نورمن به کرزن، FO 371/6403/

‎371/6403/4926). اسمیت بعداً به نقشی اعتراف کرد که او و دبلیو. ای. اسمارت، منشی شرقی هیئت بریتانیا، ایفا کرده بودند (دیکسون به انگرت، آرشیو ملی ایالات متحده، 891/00/1202؛ گری، ص 35). احتمالا آیرونساید این حرکت را تشویق کرده بود، بدون اینکه در جزئیات طرح دخالت داشته باشد. خاطرات او نشان می دهد که او طرفدار کودتای نظامی بود و رضاخان را برای انجام آن در نظر داشت (به نقل از رایت، ص 181-84؛ مکی، ص 196-211). با این حال، با قضاوت بر اساس اظهارات مقامات وزارت خارجه، دخالت بریتانیا ظاهراً از جانب وزارت خارجه نبود (Ullman, pp. 388-89nn.). به نظر می رسد حتی نورمن نیز از هدف واقعی مارش قزاق ها بی خبر بوده است تا اینکه آیرونساید چند روز قبل از کودتا به او خبر داده بود (رایت، ص 184؛ صباحی، ص 123؛ اولمان، ص 388-89nn.).

‎با این حال، این احتمال وجود دارد که دولت بریتانایی هند از مشوقان کودتا و تشکیل یک دولت ناسیونالیست میانه‌رو در تهران بوده باشد زیرا این احتمال با دیدگاه‌های قبلی دولت هند مطابقت دارد
(Stanwood, p. 56). مقامات هند مخالف قرارداد انگلیس و ایران در سال 1919 به عنوان توهین به احساسات ناسیونالیستی و مضر برای منافع بلندمدت بریتانیا در کل منطقه استدلال کرده بودند (اولسون، ص 190-91، 193-94، 205). مشاور ارشد هند در تهران، اردشیر جی ریپورتر، طرفدار ایجاد یک حکومت قوی بود و از اکتبر 1917 با رضاخان در تماس نزدیک بود. او در خاطرات خود مدعی شد که رضاخان را به آیرونساید معرفی کرده است (گزارشگر، ص 147). -51؛ رایت، ص181n.).
-برگرفته از مدخل کودتا ی ۱۲۹۹, دایرةالمعارف ایرانیکا

مهشید زمانی 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان