از جمله مسائلی که در وادی شعر و ادبیات بسیار مطرح میباشد اشاره شاعران و نویسندگان مختلف به مساله ناامیدی بشر و شکاکیت و بیان غم و درد هجران و سرودن و نوشتن درباره فلاکت و بدبختی انسان میباشد.
از جمله آثار قابل توجه در این باره کتاب (الفلاكة و المفلوكون) است. کتابی که نویسنده آن باهدف پرداختن به این سوال که چرا بدبختی و فلاکت بر نوع انسان و مخصوصا فرهیختگان و دانش آموختگان غلبه دارد به نگارش درآورده است.
این کتاب توسط شهاب الدین الدَلجی فیلسوف و دانشمند قرن نهم هجری، به نگارش درآمده . وی در تعریف مفلوک میگوید: این لفظ را از فضلای ایرانی شنیدم (بین عرب رواج ندارد) و مرادشان شخصی است محروم وبی نصیب که به سبب گرسنگی و نداری مورد بی اعتنایی مردم بوده باشد.
البته میتوان گفت مفلوک و فلاکت از لغت فلک (جسم محیط برعالم) گرفته شده و مجازا به فردی اطلاق میشود که عالم و فلک جلویی کامیابی و موفقیتهای اورا گرفتهاند. این اصطلاح نشان دهنده آن است که قدما به تاثیر احکام نجومی و تقدیر فلکی که عبارت است از تاثیر چرخش افلاک و آسمان و کواکب بر زندگی انسان قائل بودند.
نویسنده به بررسی عوامل مختلف که سبب وقوع مشکلات و نامرادیهای گوناگون در زندگی بشر میشود پرداخته و در قسمتی از کتاب میگوید:
(ممکن است بگویید بدبختی و فلاکت نتیجه نادانی است. حال به سراغ دانایان میرویم اتفاقا اهل علم به فلاکت نزدیکترند..زیرا علماء سعادت اصلی بشر را رسیدن به کمالات روحی و معنوی و عقلی دانسته و مال و مکنت دنیا را بی مقدار و بیارزش میدانند.لذا عمر خود را صرف کسب علم و فضیلت میکنند و از کار و فعالیت عملی باز میمانند که همین سبب محرومیت آنها میشود.
وانگهی دانشمندان چون فکرشان به پرداختن به کلیات عادت کرده از محاسبه جزئیات عملی(که عوام خوب میفهمند) عاجزند و به محتملات دور و دراز میپردازند و از آنچه نزدیک است غافل میمانند)
شهاب الدین بعد توضیح و بررسی مفصل عوامل بدبختی و فلاکت در زندگی فردی و اجتماعی انسان به احوال برخی از علماء و دانشمندان هر رشته اشاره میکند که باوجود فضل وعلم بسیار در فقر و تنگدستی روزگار خود را سپری کردهاند:
*ابن مالک آندلسی: صاحب کتاب مشهور الفیه به تعبیر یکی از شارحان الفیه:
(خَرَجَ منَ الدنیا وهو والفلاکه عبارتان عن معنی واحد....از دنیا رفت درحالی که او وفلاکت دو عبارت بودند به یک معنا)
*نضربن شمیل نحوی: بصره را از گرسنگی ترک کرد درحالی که سه هزار مرد و شاگردانش او را بدرقه کردند و میگفت اگر روزی یک پیمانه غذا بدست میآوردم نمیرفتم! و هیچکس او را یاری نکرد!!
*خلیل بن احمد: کسی که بنیانگذار علم عروض بود و نخستین کتاب لغت عربی را نوشت درخانهای محقر زندگی میکرد و روزها چیزی نمیخورد حال آنکه برخی از شاگردانش از آنچه وی تعلیمشان کرده بود کسب اموال کردند.
*علی بن سلیمان: مشهور به اخفش صغیر ازشدت فقروفاقه غذایش منحصر به شلغم بود وبراثر عارضه قلبی مرد.
*ابوجعفر ترمذی: پیشوای شافعی در زمان خود بود و میتوانست تنها روزی یک عدد ترب بخورد، در نهایت از شدت فقر دچار اختلال حواس گردید ومرد.
* ابوالعباس ابیوردی: فقیه معروف وبرجسته، دو زمستان را بدون لباس وجبه گذرانید وخانه نشین بود.
*ابوسهل صعلوکی: عارف وفقیه وادیب مشهوری بود که لباسش رابه فقیری بخشید وچون قدرت خرید لباس نداشت ناچار در مجلس تدریس با لباس زنانه حاضر میشد !!
*ابن ظفر: از نخستین شارحان مقامات خریری، از شدت فقر وگرسنگی دختر خود را به آدم نامناسبی شوهر داد واو دختر را در شهر دیگری به عنوان کنیز فروخت!!!
محسن بهرامی
کانال اشراق