کد خبر: ۳۲۸۲۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۷-06 February 2023
بیایید ببینیم منظور از بحث و گفت وگو چیست. برای چـه مـن و شما به بحث می‌نشینیم؟
بحـث فـرع بـر وجـود یک مسأله است. بایـد موضوعی به صورت یک مسأله وجـود داشـته باشـد تـا مـن و شـما به بحث درباره آن بنشینیم. خوب، با توجه بـه ایـن نكتـه، رابطــى مـن و شما باید چه رابطه ای باشد؟ بدیهی است که باید رابطه همکاری باشـد. غیر از این است؟ ما با یک پدیده ناشناخته، مثلاً با یک گیاه، یک سنگ،
یا یک سیستم فلسفی یا اخلاقی یا هر چیز دیگر روبرو می شویم و به دلایلی علاقمند می گردیم که آن پدیده را بررسی کنیم تا ماهیت آن بر ما روشن بشود. 

در ایـن صـورت ذهـن مـن و شـمـا چـه کیفیتـی پیـدا میکند؟ آیـا مـن و شما از همـان شـروع کار در مقابـل يكـديگر قـرار می گیریم و می گوییم من بر حقم و تو بر باطل؟ واضح است که نه. اگر ما با چنین دید و نیتی کار خود را شروع کنیم، اصلاً بحث و گفت و گو معنایی ندارد. وقتی ما درباره موضوعی به بحث و بررسی می نشینیم، فرض بر این است که آن موضـوع بـرای مـا ناشناخته و غیرروشـن است و می‌خواهیم با کمک یکدیگر آن را از ابهام خـارج کنیم و روشـن گردانیم. حال اگر من از همان اول، کار خود را بـا ایـن دیـد شـروع کنم که: "من در مورد موضوع بر حقم و تو بر باطل" و شـمـا هـم همـین حرف را بزنید، معنایش این است که موضوع برای هر دوی ما از قبل روشن و مشخص است. در این صورت ما دیگر چه بحثی با یکدیگر داریم؟

پس بحث به معنای واقعی آن عبارت است از همکاری چنـد نفـر به منظور روشن ساختن موضوعی که دارای نکات مبهم و غیرروشنی است. اما از بحث هایی که معمولاً ما با یکدیگر داریم به وضوح مـی شـود دید که در رابطه ما کیفیت همکاری و میل روشن ساختن به هیچ وجه وجود ندارد؛ بلکه بحث و گفت وگو را بهانه و مستمسکی قرار می دهیم برای مخالفت و شکست دادن یکدیگر. باید ببینیم علت ایـن امـر چیست چـرا مـا بـه جـای همکاری بـه صـورت رقیب در مقابـل يـكـديگر قـرار میگیریم و یک حالت دفاعی، منفی و مخرب به بحث و گفت و گوی خود می دهیم؟

میدانیم که تمام روابـط مـا تـحـت تـأثير هـويـت فـكـرى و نیازها و خصوصیات آن است. اصولاً ما به وسیله این پدیده مخرب در رابطه با یکدیگریم. اگر دخالت های آشکار و پنهـان ایـن عفريـت مخرب در کار نبود دلیلی نداشت که ما بر سر هر موضوع به جدال و ستیز با يكديگر برخیزیم و به تنها چیزی که نیندیشیم همکاری برای روشن ساختن مسایل باشـد! ده هـا خصوصیت ناهنجار، مخرب و منفی در هویت فكـرى وجـود دارد که وارد هـر رابطه‌ای بشـود کیفیت آن رابطه را ناهنجار و مخرب می‌گرداند. مثلاً یکی از خصوصیات اساسی "هویت فکری" پوچی و بی محتوایی آن است. حالا توجه کنید که از همین یک خصوصیت چه مسایلی حاصل میشود که بحث و گفت و گوی ما را که می تواند یک رابطه مفید و سازنده انسانی باشد، تبدیل به یک صحنه کشمکش و جنگ و جدال می گرداند.

ما نه تنها باطناً علاقه ای به حل مسایل نداریم، بلکه عمداً می کوشیم از هر موضوع کوچک مسأله ای بسازیم تا بتوانیم با آن دست و پنجه نرم کنیم. در حقیقت مصلحت روانی ما در ایجاد و حفظ مسأله و درگیر شدن با آن است، نه در روشن شدن و رفع آن. اگر مسأله ای روشـن بشـود، دیگر مسأله نیست تا انسان بتواند با آن کلنجار برود. خوب، وقتی این انگیزهٔ باطنی حاکم بر بحث و گفت وگوی ما باشد آیا می توان انتظار و امید همکاری داشت؟


محمد جعفر مصفا
انسان در اسارت فکر
ص ۱۲۸ و ۱۲۹ و ۱۳۰


@Khodshenasivo
کانال عرفان و خودشناسی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان