تعریف خشنودی مشکل است. خشنودی مسئلهای بسیار شخصی است و برای عدهای به ندرت و فقط در موقعیتهایی استثنایی پیش میآید.
اما از سویی چیزهایی عادی اسباب خشنودی مرا فراهم می آورد: خوردن ناهاری با دوستان، گردشی در پارک، گفتوگویی خوب و یا در آغوش گرفتن. از آنجا که هر یک از ما منحصر به فرد هستیم، ممکن است آنچه یکی را خرسند میکند برای دیگری شادی بخش نباشد.
خشنودی با عشق بسیار آسانتر و راحت تر است. خرسندی درلذت های مادی وجود ندارد و از تعریف کردن دیگران نیز حاصل نمی شود. عشاق خوشبختی را با صبر و تلاش بسیار به دست می آورند.
اغلب اوقات عشق به شکل پدیده ای سکرآور که قدرت گمراه کردن و اغوای ما را دارد نشان داده می شود. درباره آن بیشتر تبلیغات می شود و کمتر به خوشی دایم منجر میگردد و تا زمانی که خوشبختی چیزی بجز تجربه ای گذرا نباشد، چنین خواهد بود. اگر می خواهیم خشنودی ما چیزی بیش از تجربه ای گذرا و نامنظم باشد، پس لازمه اش آن است که تعهدی درست و محکم داشته باشیم و خوشبختی خودمان را بسازیم.
دانستن اینکه ما در موقعیتی قرار داریم که می توانیم خوشبختی خود را با افسون حاضر کنیم و شکل بدهیم دانش گران بهایی است. از این رو میتوانیم بیاموزیم چیزهایی را به زندگی مان راه دهیم که خوشبختی را به زندگی ما بیاورند و آن را نگاه دارند، نه اینکه منتظر چیزهای غیر معمولی باشیم.
لئوبوسکالیا
بیا دریا شویم
ص ۲۵۹ و ۲۶۰
@Khodshenasivo
کانال عرفان و خودشناسی