روناک دانشجوی ورودی ۹۶ ما بوده و به جرئت میتوانم بگویم در این سالهایی که من تدریس کردم (من از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ رایس بودم، ۲۰۰۸ آمدم ایران، دو سال تهران بودم و یکی دو سال علم و فرهنگ و از ۹۵ علامه تا حالا)، روناک بهترین دانشجویی بود که به لحاظ فهم روش مردم نگاری، این روش را به درستی درک کرده بود؛ این که [روش مردم نگاری] چه چیزی را میطلبد، تعهد به میدان، حضور مستمر و دراز مدت و به اصطلاح بومی شدن و درآمیختن با همه ابعاد وجوه زیست میدان، همه اینها را روناک فهمیده بود.
خب ما قبل از خانم رضایی هم پروژههای مردمنگاری داشتیم که کارهای خوبی بودند ولی در مورد روناک این چند درجه بالاتر است چون از شهر زادگاهاش فاصله گرفت، به جغرافیای دیگهای رفت و به صورت جدی زبان عربی رو یاد گرفت تا بهتر بتواند با میدان ارتباط پیدا کند. حالا میدان و موضوع چه بود؟ روناک همواره به مسائل کودکان علاقهمند بود.
در مورد میثم (پسر بچه دوازدهسالهای که در آبادان خودکشی کرده بود) سوال این بود که چه شکلی از زیست این وضعیت را برای بچه ۱۲ ساله رقم میزند و استنادش هم به پرونده فوکو بود. اینطور که شرایط را پروندهای میدانست که در آن قاتلی در کار نیست؛ ولی مجموعهای از شرایط اجتماعی به عنوان متهم نقش بازی میکنند.
روناک به درستی فهمید که نباید به کار روزنامهنگاری و چند مصاحبه محدود اکتفا کرد. این را متوجه شده بود که باید در میدان زیست کند تا بتواند از طریق کلید واژههایی مثل «زیست روزمره» و «مردم محلی» به نتیجه برسد. دکتر جنادله هم که استاد مشاور روناک بودند و خودشان اهل جنوب هستند و آنجا را بهتر میشناسند، بازخوردشان این بود که روناک میدان را بهتر از افراد محلی درک کرده... چه چیزی از این مهمتر که کسی که بومی است بگوید محقق میدان را بهتر از بومیها شناخته؟!
روناک خودش را به میدان سپرد و این قابل تحسین است، خیلی انرژی گذاشت و من به عنوان راهنما واقعا راضی بودم. طول کشیدن پایاننامه نیز قابل توجیه بود چون مردم نگاری در طیف روشهای کیفی زمانبر است و تعهد دراز مدت میخواهد و ما از این نوع کار کم داشتیم، به خصوص در دورهی ارشد؛ چون این دوره کوتاه است و معمولا [با] تعداد محدودی مصاحبه و سریع دفاع میکنند و ما چون در آکادمی جز همین کارها نداشتیم عدهای میپرسند چرا انقدر کار روناک طول کشیده ولی برای من که تدریس میکنم کاملا طبیعی و قابل توجیه است. حتی من یک یا دو بار نامه نوشتم برای دانشکده که طول کشیدن این کار طبیعی است و اصلا اصل کار هم همین است.
این که طول کشیده یا با مردم محلی عجین شده ویژگی این روش است. اگه این کار به عنوان یک کیس مردمنگاری به من داده میشد برای من کاملا قابل درک بود که چرا یکی زبان بومی یاد بگیرد یا با بومیان عجین شود. ما اصلا در روش مردم نگاری، ویژگیای تحت عنوان Follow کردن داریم، این که محقق مثل یک کارآگاه افراد و اتفاقات را دنبال کند.
اگر کسی این روش را خوب بشناسد نه تنها هراسان نمیشود بلکه تقدیر و تحسین نیز میکند. روناک هر کدام از این کارها را نمیکرد نمیتوانست ادعا کند که بر روش مردمنگاری پایبند بوده [است].
روناک قرار بود طبق قواعد، اسفند ۹۹ دفاع کند ولی خودش را راضی نکرده بود و میگفت من در این مرحله نمیخواهم دفاع کنم و در آخرین صحبتها من ازش خواستم که یک نامه توضیحی و شرح بنویسد و بگذارد روی پایاننامه که چرا در چهارچوب زمانی مشخص برای دفاع حاضر نبوده است، چون فکر میکردم همان توضیح، خیلی کار را بهتر کند.
طبق آخرین صحبتی که با ایشان داشتم روناک داشت این کار را میکرد. من خیلی کنجکاو بودم که آن متن را بخوانم که این طور شد... امیدوارم زودتر آزاد شود و کارش را تکمیل کند.
دکتر نهال نفیسی
عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی
استاد راهنمای پایاننامه روناک رضایی
@ATU_SSD_senfi
@atusocialnews