کد خبر: ۳۲۷۷۵
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۹-27 January 2023
حضرت در خطبۀ ۱۵۲ تعبیری دارد که انسان نباید کاری کند که دیگران را بر خود مسلط کند.
«وَ لَا يُعِينُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُوَاةَ» این توصیۀ مهمی است که انسان را به تامل وادار می دارد. به واقع انسان به هنگام هر عملی باید نتیجۀ کار را بسنجد تا مبادا از روی بی خردی، اقدامی کند که منجر به قرار گرفتن وی در موضع ضعف شود. اما پرسش این است که چه هنگام این اتفاق رخ می‌دهد. 

حضرت تعبیر می کند که با بیراهه رفتن از مسیر حق « بِتَعَسُّفٍ فِي حَقٍّ» این اتفاق رخ می دهد. انسان با دور شدن از حق با کج رفتاری، کج سلیقگی و ندیدن آینده مقهور دیگران می شود. گرچه سخن امام کلی است اما به دو گونه کلام ایشان تفسیر شده  است.

ابن میثم  از علمای نیمه دوم قرن هفتم هجری شمسی،  احتمال می دهد که این جمله به معنای کوتاهی در عمل  به حق و یا بیان آن باشد.  ( ابن میثم، شرح نهج البلاغه،   ۳/ ۲۴۲ ) انسان برای اینکه فرد صاحب قدرت و نفوذی ناراحت نشود، حق را بیان نمی کند و یا دو پهلو بیان می کند و یا اساسا خلاف واقع می گوید. این امر باعث می شود که یک رفتار و روش غلط تداوم یابد و به همگان زیان برسد. بنابراین گزارشهایی که واقعیت را کتمان می کنند و یا در لفافه بیان می کنند نیز موجب می شود تا مقامات تصویر نادرستی از عملکرد خود داشته و به اعمال ویرانگر خود ادامه دهند.
 
دومین تفسیر  نیز توسط ابن میثم و ابن ابی الحدید بیان شده است. به نظر ابن میثم، یکی از مصادیق بی راهه رفتن از حق، تحمیل دین و اجرای شریعت بر مردم است. وی بیان می کند که دینداری در میان مردم دارای درجاتی است برخی حد بالاتری از دینداری دارند و برخی کمتر. اما کسانی که تقید بیشتری دارند حق ندارند که دیگران را به اجرای آن حدود وادار کنند. 

زیرا ورود به حریم خصوصی دیگران و یا دقت در جزئیات رفتاری مردم و ایراد گرفتن به آنان و تحمیل یک نوع رفتاری که تصور می کنند درست است موجب نفرت و بیزاری مردم از تحمیل کننده می شود و نتیجۀ آن دشمنی و اعلام بیزاری است. (  ابن میثم، شرح نهج البلاغه،  ۳ / ۲۴۲ )

ابن ابی الحدید از علمای نیمه اول قرن هفتم شمسی در ذیل سخن امام می گوید بی راهه رفتن در حق این است که انسان اعتقاد درستی دارد اما می خواهد با اجبار و زور دیگران را به پیروی از آن و عمل به آن وادارد. مدارا با مردم حتی در مواردی که انسان تصور می کند سخن و راهش درست است و دیگران بر خطا هستند، ترجیح دارد( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۹ / ۱۵۹)
 
سخنان ارزشمند دو عالم بزرگ اسلامی در قرن هفتم و به عبارتی هشت قرن پیش می توانست و می تواند راهنمای بسیار خوبی برای مسلمانان صاحب قدرت باشد که مبادا بخواهند با روشهای تحمیلی، سبک خاصی از دینداری را بر مردم تحمیل کنند زیرا نه تنها به نتیجه نمی رسد بلکه چنانچه امیرالمومنین می فرماید پس از مدتی اینان را در موضع غیر قابل دفاع و ضعیفی قرار می دهد و به جای دیندار کردن مردم به تعبیر ابن میثم، میوه اش نفرت و دشمنی است.    

امام صادق در یک روایت معتبر می فرماید «لا تکونوا علماء جبارین فیذهب باطلم بحقکم»  یعنی « مبادا که از عالمان زورگو باشید زیرا در این صورت رفتار غلط تحمیلی تان باعث می شود که به سخنان درستتان نیز اعتنایی نشود»
 
بر همین اساس است که برخی از بزرگان دینی گفته اند که اگر اجرای حکمی در شریعت به اقتضای زمانۀ خود قابل قبول بوده است اما به دلیل تحولات فرهنگی و تغییر در نوع نگاه مردم، در جامعۀ کنونی مورد پذیرش نباشد و احیانا اجرای آن موجب دین گریزی شود، نباید آن حکم اجرا شود زیرا هدف از اجرای احکام، متمایل کردن مردم به دین است اما اگر به دلیل تحولات فکری، مردم از اجرای آن، اعلام انزجار می کنند و در نتیجه نسبت به دین بدبین می شوند، طبیعی است که این حکم نباید اجرا شود. ( منتظری، درسهایی از نهج البلاغه،  ۴۵/۷)  
 
با توجه به فرمایش امیرالمومنین و تفسیر ریشه دار اسلامی در سخنان امام صادق و عالمان برجسته گذشته، اگر حکومت دغدغۀ دین را دارد باید تساهل را، شیوۀ خود سازد و از  انواع اجبارهایی که به نام دین صورت می گیرد، اجتناب کند. تجربۀ ناموفق گذشته و نتایجی که امام صادق و علمای دینی در قرن ها پیش بیان کرده اند خود گواهی بر صدق این ادعاست.
 
به قول سعدی علیه الرحمه:
 
گر تو قرآن بدین نمط خوانی / ببری رونق مسلمانی
 

 محمدرضا یوسفی شیخ رباط

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان