ناگهان پرده بر انداختهای یعنی چه؟ *** مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب *** این چنین با همه در ساختهای یعنی چه؟
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای *** قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه؟
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی *** بازم از پای در انداختهای یعنی چه؟
سخنت رمز دهان گفت و کمر سرّ میان *** وز میان تیغ به ما آختهای یعنی چه؟
هر کس از مهره ی مِهر تو به نقشی مشغول *** عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه؟
حافظا در دل تنگت چو فرود آید یار *** خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه؟
تفسیر عرفانی
۱. ای معشوق! چه هدفی داری که نقاب را از چهره برداشته ای و مستانه از خانه بیرون آمده ای؟
۲. ای یار! چه هدفی داری که گیسوی زیبا و تابدارت را به دست باد صبا داده ای و گوش خود را به فرمان رقیب و مدعی سپرده ای و این گونه با همه کس -به غیر از من -از در شانس و مدارا در آمده ای؟
۳. ای معشوق! مقصودی داری که قدر و ارزش خود را نشناخته ای؟ در حالی که شاه زیبارویان و مورد نظر همه ی گدایان عاشق هستی.
۴. ای محبوب! چه مقصود داری که اول سر زلف زیبایت را به دستم دادی و به من محبت کردی، اما پس از مدتی ناسازگاری کردن و مرا بیچاره و نابود نمودی؟ چرا ابتدا عشق و محبت ورزیدی، پس بی وفا کردی؟
۵. ای دوست! چه هدفی داری که بر روی ما شمشیر می کشی، در حالی که سخن گفتنت راز دهان تنگ تو آشکار ساخته و کمربندت باریکی کمر تو را معلوم کرده است؟ ای معشوق! چرا به عاشقان خود ظلم می کنی؟
۶. ای معشوق! چه مقصودی داری که عاقبت با همه ی عاشقان خود با نیرنگ و فریب معامله می کنی و با نادرستی با آنها بازی می نمایی؟ در حالی که هر کس از مهره ی عشق و محبت تو به نقشی مشغول است و گرفتار عشقت شده است.
۷. ای حافظ! چه هدفی داری که وقتی یار و خاطره های معشوق در دل تنگت فرود می آید، خانه ی دلت را از غیر او بیرون نکرده ای؟
به کوشش: رضا باقریان موحد
منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (۱۳۹۰)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول
راسخون