به موازات همه گفتوگوها و رفتوآمدهایی که در دربار محمدرضا شاه در بازپسین روزهای حکومتش جریان داشت، اندیشه دیگری در بعضی از محافل سیاسی، فرماندهان نیروهای مسلح، بخشی از رهبران مذهبی و گروههایی از روشنفکران شکل گرفت و آن توسل به اردشیر زاهدی بود.
زاهدی در هفت ساله مقدم بر سال ۱۳۵۷ سفیر ایران در امریکا بود و همچنان در این منصب قرار داشت. او در ماه سپتامبر [شهریور] به تهران احضار شد. ورودش به تهران در شرایطی استثنایی انجام شد. جمع کثیری از فرماندهان و صاحبمنصبان ارتش، سیاسیون، نمایندگان دو مجلس، و مخبرین جراید در فرودگاه به استقبالش آمده بودند. همه بر این گمان بودند که توسل به او میتواند راه حل اوضاع باشد. از آن پس اقامتگاه او در حصارک، در بلندیهای شمال پایتخت، غالبا مملو از مراجعان بود.
اردشیر زاهدی یک برگ برنده داشت و آن نفوذش در ارتش بود. هم به خاطر احترام پدرش [سپهبد فضلالله زاهدی که بساط مصدق را در هم پیچید] و کسی او را فراموش نکرده بود. در گارد شاهنشاهی هم محبوبیت فراوان داشت. با رهبران روحانیت شیعه هم روابط حسنه داشت. در درجه اول با آیتالله خویی در عراق و با آیتالله شریعتمداری در قم.
از سوی دیگر همه از تندروی او بیمناک بودند. میدانستند که اگر دستوراتش اجرا نشود عکسالعمل شدید نشان میدهد. پنهان نمیکرد که در پی تصفیه عوامل فساد است.
دوستانش از چندی قبل انتصاب او را به ریاست دولتی جدید حتمی میدانستند. زاهدی برای این که موضع مردم را به خودش بررسی کند به زیارت آرمگاه عبدالعظیم حسنی در ری رفت. آنجا با حسن استقبال عمومی مواجه شد و با بسیاری از زایران گفتوگو کرد.
سپس با شماری از افسران ارتش راهی مشهد شد. با تنی چند از روحانیان سرشناس ملاقات کرد. در زیارت از مرقد امام رضا هم مردم با او دوستی و محبت نشان دادند.
سپس در تهران پانزده تن از روحانیان را محرمانه به دیدار شاه برد. طرفدارانش پادگان باغشاه را ستاد عملیاتی زاهدی و مقر او در روزهای نخست انتصاب احتمالی به ریاست دولت تعیین کردند. در همان روزها روزنامه ساندی تایمز زیر عنوان «مردی که میتواند شاه را نجات دهد» مقاله مفصلی انتشار داد.
با وجود همه این برگهای برنده شاه از انتصاب زاهدی به ریاست دولت جدیدش خودداری کرد.
آیا از خشونت بیم داشت؟ یا از عکسالعمل محافل دموکرات امریکا؟
شاه و شهبانو، به ظن قوی، بیم داشتند که اگر زاهدی به قدرت برسد با اتکای به ارتش، رهبری کشور را رها نکند. شاه چنین پیشنهادی به زاهدی نداد. اما زاهدی مرد کودتا بر ضد شاه نبود.
محمدرضا شاه امکان بزرگی برای نجات خود را از دست داد!
ـ «محمدرضا پهلوی؛ آخرین شاهنشاه». نوشته هوشنگ نهاوندی. نقل به اختصار از ص ۷۶۰ تا ۷۶۳.
محمود فاضلی بیرجندی