تمیستوکلس پاداش ناخدا را پرداخت (در اینجا پولی که دوستان آتنیش فرستاده بودند و همچنین مبلغی که در آرگوس تودیع کرده بود به او رسید) و به همراه یک ایرانی از ساحل روانه شد و به اردشیر پسر خشایارشا که تازه به سلطنت رسیده بود نامهای بدین مضمون فرستاد:
"تمیستوکلس به نزد تو می آید. من هنگامی که مجبور بودم در برابر حمله ی پدرت از خود دفاع کنم بیش از همه ی یونانیان به خاندان تو بدی کرده ام ولی وقتی که او عقب نشینی می کرد و من از خطر جسته بودم و او در معرض خطر قرار داشت،نیکی بزرگتری به او کرده ام و مستحق پاداشم(و در اینجا به شرح بازنمود که چگونه از سالامیس به خشایارشا پیغام داده است که عقب نشینی کند،و به دروغ ادعا کرد که او سبب شده است که پل داردانل را ویران نکنند). اکنون یونانیان مرا به جهت دوستی تو تعقیب می کنند و من نمی توانم خدمت های بزرگ به تو کنم. ولی می خواهم یک سال صبر کنم و آنگاه غرضم را از آمدن به اینجا بر تو فاش سازم".
می گویند شهامت او در شاه اثر کرد و شاه پیغام داد که خواهش او را می پذیرد. تمیستوکلس در این مدت زبان ایرانی(=پارسی)را تا آنجا که می توانست،آموخت و با رسوم و آداب ایرانیان آشنا شد و پس از سپری شدن یک سال به دربار رفت و در آنجا بیش از هر یونانی دیگر قدر و اعتبار یافت: اولا به سبب نام و آوازه ای که از پیش داشت و در ثانی به شاه وعده داد که در تصرف یونان به او یاری خواهد کرد؛ولی بیش از همه بعلت خردمندی و قابلیتی که به معرض نمایش نهاد...
علت مرگش بیماری بود هرچند بعضی بر آنند که چون نتوانست وعده هایی را که به شاه داده بود بجا آورد با زهر خود را کشت. در شهر ماگنسیا در آسیا(=ایالتِ آسیا در غرب آسیای کوچک)ستونی سنگی به یاد او در میدان شهر وجود دارد. او حاکم این این ناحیه بود زیرا که شاه ایران ماگنسیا را برای تامین نان به او بخشیده بود(و درآمد سالیانه ی آنجا پنجاه تالنت بود)و لامپساکوس را برای هزینه ی شراب(و این منطقه به شراب خویش شهرت داشت)و مویوس را برای تامین هزینه ی گوشت. می گویند که به وصیت او خویشانش استخوانهایش را به اتیکه آوردند و در آنجا دفن کردند و این کار را پنهانی انجام دادند چون به موجب قانون نباید استخوانهای کسی را که به جرم خیانت تبعید شده است را در اتیکه دفن کرد. سرگذشت پاوسانیاس اسپارتی و تمیستوکلس آتنی،که هر دو پرآوازه ترین مردان زمان خود بودند،بدین سان پایان یافت.(ص.۹۱_۹۰)
بن مایه:توسیدید_تاریخ جنگ پلوپونزی_ترجمه محمد حسن لطفی_تهران_ شرکت سهامی انتشارات خوارزمی_چاپ اول ۱۳۷۷
توسیدید،تاریخ جنگ های پلوپونزی،کتاب اول،بند ۱۳۸_۱۳۷
کانال پژوهشگاه ایرانشانسی
@atorabanorg