فرافکنی، پدیده جالبی ست که متأسفانه درباره آن آموزشی در مدرسه به ما ندادهاند.
فرافکنی، نسبت دادن غیرارادی رفتار ناآگاهانه خود به دیگران است، چنان که به ما القا می شود، این ویژگی ها واقعاً در دیگری وجود دارد، نه ما! هنگامی که درباره احساسات یا بخش های غیر قابل قبول شخصیت خود مضطرب هستیم، مکانیسم دفاعی وارد عمل می شود و ما این ویژگی ها را به عوامل بیرونی و یا افراد دیگر نسبت می دهیم.
برای نمونه اگر تحمل سایرین را نداریم، بسیار احتمال دارد که حس حقارت خود را به آنها نسبت دهیم. البته همواره عاملی وجود دارد که موجب برانگیختن فرافکنی در ما می گردد. برخی ویژگی های ناکامل دیگران، آن ویژگی های ما را که به توجه نیاز دارند، تحریک می کنند و در نتیجه آنچه را در خود طرد کرده ایم به سایرین نسبت می دهیم.
ما فقط آنچه را که خودمان هستیم، می بینیم. من ترجیح می دهم به این پدیده به صورت نوعی تبادل انرژی نگاه کنم. تجسم کنیـد کـه صـدها خروجی الکتریکی گوناگون روی سینه خود دارید و هر خروجی نشانه ویژگی خاصی باشـد. ویژگی هایی که مورد پذیرش و تأیید ما هستند، درپوش دارند و از این رو ایمـن بوده، اتصالی نمی کنند. اما ویژگیهایی که ما را ناراحت می کنند و هنوز پذیرای آنها نیستیم، دارای بار الکتریکی هستند.
بنابراین هنگامی که با افرادی روبه رو می شـويـم که یکی از این ویژگی ها را نشان می دهند، در واقع درست ماننـد ایـن اسـت کـه دوشاخه آنها به ما وصل می شود. برای نمونه، اگر ما خشم را در خود انکار کنیم یا از آن ناراحت باشیم، افراد تندخو را به زندگی مان جلب می نماییم.
احساس خشـم سرکوب شده ما موجب میشود تندخویی اطرافیانمان را ببینیم، زیرا از آنجا که درباره احساسات درونی به خودمان دروغ میگوییم، تنها راه پی بردن به این احساسات مشاهده آنها در دیگران است. هنگامی که سایرین احساسات پنهـان مـا را منعکس می کنند، این امکان را می یابیم که احساسات مطرود خود را شناسایی کنیم و بازپس بگیریم.
ما به طور غریزی خود را از بازتابهای منفیمان کنار می کشیم. بررسی آنچه برایمان جذاب است، ساده تر از بررسی مواردیست که ما را دفع می کنند. اگر از تکبر شما می رنجم، به آن دلیل است که تکبر وجود خود را نمی پذیرم. این می تواند تکبری باشد که در زندگی کنونی از خود نشان می دهم و یا تکبری که می توانم در آینده بروز دهم و وجود آن را انکار می کنم.
اگر از تکبر ناراحت می شوم، باید به دقـت تـمـامی زمینه های زندگی خود را بررسی کنم و این پرسش ها را با خود طرح کنم: در گذشته چه هنگام متکبر بوده ام؟ آیا اکنون متکبر هستم؟ آیا ممکن است در آینده متکبر شوم؟ بی تردید متکبرانه است که بدون بررسی دقیق خود و نظر خواهی از دیگران، بـه ایـن پرسش ها پاسخ منفی بدهم.
پیش داوری کردن دیگران از روی تکبـر اسـت، پس بدیهی ست که تمامی ما قابلیت متکبر بودن را داریم. اگر این ویژگی را در خود بپذیرم، از تکبر شخص دیگر ناراحت نمی شوم؛ ممكن است متوجه آن بشوم، اما تأثیری بر من نمیگذارد. به عبارتی خروجی تکبر من، در پوش خواهد داشت. فقـط هنگامی که به خود دروغ میگوییم یا از جنبهای در خود بیزار هستیم، از رفتار دیگری دچار بار احساسی می شویم.
دبی فورد
نیمه تاریک وجود
ص ۵۵ و ۵۶
@Khodshenasivo
کانال عرفان و خودشناسی