کد خبر: ۳۲۷۴۵
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۰-20 January 2023
پیش از این قرار بود در باره‌ی دلایل‌‌ام برای نفی سلطنت بنویسم و توضیح بدهم که چرا شکل جمهوری را بر سلطنت یا پادشاهی ترجیح می‌دهم و چرا توجیهات سلطنت‌طلبان را عوام‌فریبی یا دست‌کم در حالت خوش‌بینانه اش، جاهلانه می‌دانم.
نخست لازم است توضیح بدهم که مشکل اصلی یا مادر در ایران معاصر، مهار قدرت سیاسی‌ی لجام‌گسیخته و رام کردن آن از ره‌گذر توزیع قدرت و محدودسازی‌ی آن است و از انقلاب مشروطه تاکنون ما هم‌چنان درگیر این مشکل هستیم. از این مشکل اصلی دیگر مشکلات و مسائل ما زاده می‌شوند و ما تاکنون نتوانسته ایم این مشکل را حل کنیم. اما چهار دلیل از مهم‌ترین دلایل من برای مقابله با ایده‌ی بازگشت سلطنت عبارت اند از:

الف. دلیل تمدنی:
سلطنت عنصر اساسی‌ی تاریخ بنده‌گی‌ی ایران بود و ما در تاریخ کنش‌گری‌مان (از مشروطه به بعد) نتوانستیم آن را مهار کنیم. لاجرم، با انقلاب پنجاه و هفت آن را کنار نهادیم. بازگشت به مولفه‌های اصلی‌ی تاریخ بنده‌گی خطای فاحشی است. لازم است تمام عناصر متعلق به تاریخ بنده‌گی‌مان را نقد کنیم و در همه‌ی آن‌ها بلااستثنا بازنگری کنیم؛ از دین و عرفان گرفته تا ادبیات و فلسفه و سیاست و غیره. فرهنگ سیاسی‌ی سلطنتی از مولفه‌های مهم سنت و تاریخ بنده‌گی‌ی ما بوده است. با چه توجیهی می‌خواهیم در عصر مدرن، عناصر مهم سنت را بازگردانیم؟ ما می‌بایست کل سنّت قدمایی‌مان را نقد و بازبینی کنیم و سنّت مدرن‌مان را بیافرینیم.

ب. دلیل اجتماعی (یعنی خطر بازتولید استبداد سلطنتی): بازگشت بقایای سلطنت مستعد بازتولید استبداد سلطنتی است. مردم ما بسیار مستعد بت‌پرستی اند و دایم از این و آن بتی عّلّم می‌کنند. فرهنگ استبدادی هنوز در اذهان و قلوب مردم ما حضور جدی دارد و به این آسانی از بین نمی‌رود. برای زدودن بقایای این فرهنگ به زمان بیش‌تری نیاز داریم تا نسل‌های قدیمی‌تر با نسل‌های جدید جای‌گزین شوند و بقایای فرهنگ استبدادی از بین بروند.

ج. دلیل عملی: مطرح کردن ایده‌ی مشروطه‌ی سلطنتی وقتی موجه است که استبداد سلطنتی عملا در جامعه وجود داشته باشد. این ایده‌ای بود که در نهضت مشروطه و در نهضت ملی شدن نفت وجود داشت. حکومت سلطنتی بود و فعالان سیاسی به دنبال مشروط کردن قدرت سلطان بودند. اما اکنون ما در جامعه‌مان سلطنت نداریم. حکومت کنونی حکومتی دینی است که بر مبنای فقه شیعی خود را موجه‌سازی می‌کند. وقتی ما نوعی جمهوری‌ی نیم‌بند را تجربه کرده ایم و برخی اجزای آن را دست‌کم به‌نحو صوری پدید آورده ایم. بنابراین، به‌تر است بر همان تمرکز کنیم و آن را تکمیل کنیم و جمهوری‌ی مطلوب‌تری را محقق کنیم. به‌هیچ وجه معقول نیست که وقتی حکومت فعلی سلطنتی نیست، برای تصحیح  آن بخواهیم سلطنت را جای‌گزین کنیم.

د. دلیل تاریخی:
به‌رغم تمام خطاها، به کوشش‌های نیاکان‌مان در عصر کنش‌گری‌ی تاریخ‌مان احترام بگذاریم و دست‌آوردهای آنان را نادیده نگیریم. آن‌ها اگر برای ایجاد تحول در جامعه و سیاست به نیروی دین متوسل شده اند، دلیل بر نادانی یا حماقت‌شان نبود. نیاکان ما در انقلاب مشروطه به دین متوسل شدند تا سلطنت را مشروط کنند. مقاومت نیروهای سنتی و قدرت نهاد سلطنت مانع از تحقق این آرمان شد و در انقلاب پنجاه و هفت باز هم به نیروی دین متوسل شدند تا نهاد سلطنت را کنار بزنند. 

دین در زمان آنان یک نهاد اجتماعی‌ی بسیار نیرومند بوده است و در زمینه و زمانه‌ی آنان نیروی دینی نیرویی بسیار تعیین کننده بوده است. در عین نقد و برشمردن خطاهای نیاکان، به آرمان‌ها و کوشش‌های آنان و رنج و دردهای آنان در مقابله با استبداد سلطنتی احترام بگذاریم و سعی نکنیم دست‌آوردهای‌شان را نادیده بگیریم یا از بین ببریم.

امروز بر ما است که از خطاهای آنان درس بگیریم و دست‌آوردهای‌شان را محترم بشماریم و مقدورات و مقتضیات زمانه‌شان را نادیده نگذاریم. حذف نهاد سلطنت و تضعیف فرهنگ سیاسی‌ی سلطنتی از دست‌آوردهای مهم نیاکان ما بوده است.

بر مبنای چنین منطقی است که می‌گویم اجازه ندهیم نهاد سلطنت دو باره به تاریخ‌مان برگردد. به‌تر است یک گام جلوتر برویم و دو باره یک مقام سیاسی‌ی مادام العمر را بر سر کار نیاوریم. 

حسن محدثی‌ی گیلوایی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان