کد خبر: ۳۲۷۳۰
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۲-17 January 2023
مولانا رهنمودی بشارت‌بخش دارد که ضمن تمثیلی با ما در میان می‌گذارد.
آب به آلوده‌ای می‌گوید در من بیا. آلوده شرم می‌کند از آلودگی خویش. آب می‌گوید شرم و آلودگی تو بدون من رفتنی نیست. هر چه آلوده باشی، چاره‌ای جز شتافتن به سوی من نداری. شرم تو، مانع پاکی جُستن است. از آب، شرم نباید کرد. دور نباید بود:

آب گفت آلوده را: «در من شتاب»
گفت آلوده که «دارم شرم از آب»

گفت آب: «این شرم بی من کی رود؟
بی من این آلوده زایل کی شود؟»

ای تن‌آلوده! به گِردِ حوض گَرد
پاک کی گردد برون حوض مرد؟

(مثنوی، دفتر دوم)

مولانا می‌گوید در هر حالی که باشی، پاک یا ناپاک، کژ یا راست، به سوی خدا خیز بردار:

گر تو باشی راست، ور باشی تو کژ
پیشتر می‌غژ بدو، واپس مغژ
(مثنوی، دفتر دوم)

غیژیدن یعنی سینه خیز رفتن. (دهخدا: خیزیدن است یعنی لغزیدن و به چهار دست و پا و زانو نشسته براه رفتن). می‌گوید وقتی از پا افتاده‌ای و تنها سینه‌خیز می‌توانی حرکت کنی، همچنان برو. نمان. غمگین یا شاد، شاداب یا افسرده، یک قدم به او نزدیک‌تر شو. وقتی ناتوان از درست و استوار طی کردن مسیریم، بسا که از رفتن شرم کنیم. بسا که از رسیدن به مقصود نومید شویم. مولانا به ما می‌گوید شرم نکن، لنگ و لوک هم که باشی، یعنی حتی اگر ناگزیر باشی افتاده بر دست‌هایت راه بروی، خفته‌شکل هم که باشی، یعنی تنها به حالت درازکش قادر به خیز برداشتن باشی، باز هم به سوی او برو. رفتن، به از نرفتن:

لنگ و لوک و خفته‌شکل و بی‌ادب
سوی او می‌غیژ و او را می‌طلب
(مثنوی، دفتر سوم)

اینکه در حال لنگی و لوکی و خفته‌شکلی هم بهتر است به سوی او خیز برداریم، هم‌نوا با سخنِ قرآن کریم است که در وصف رستگاران گفته است:

«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ»(آل‌عمران/۱۹۱)
«همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى‌كنند.»

ما غالباً وقتی آلوده و ناپاکیم، وقتی دلمُرده و تاریک و پژمرده‌ایم، خود را از دیدگان پنهان می‌کنیم. شرم از آلودگی و تاریکی، ما را به دورایستادن و آفتابی نشدن وامی‌دارد. رهنمود مولانا این است که هر اندازه از آلودگی و دل‌سیاهی هم نباید مانع آن شود که از او دور بایستیم. هر چه گرفتار لغزش و بی‌عملی و تباهی باشیم، باز بهتر است خود را به او نزدیک کنیم. در نزدیک شدنِ به اوست که مهر، فزونی می‌گیرد و توان برخاستن پیدا می‌کنیم:

به هر حالی که باشی پیشِ او باش
که از نزدیکْ بودن مِهْر زایَد

اگر تو پاک و ناپاکی بِمَگْریز
که پاکی‌ها زِ نزدیکی فَزایَد
(غزلیات شمس)

قرآن کریم از ما می‌خواهد اوقات معیّنی در شبانه‌روز را به ارتباط با خداوند اختصاص دهیم. دل به نماز و نیاز و نیایش بسپاریم. و بعد دلیل آن را توضیح می‌دهد: چرا که نیکی‌ها بدی‌ها را از میان می‌بَرَند. در پیوند با اوست که تیرگی‌ها رخت برمی‌بندند.

«وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ»(هود/۱۱۴)
«و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبی‌ها بدی‌ها را از ميان می‌بَرَد. اين براى پندگيرندگان پندى است.»

گویی تمام آلودگی‌ها، تیرگی‌ها و دلمردگی‌‌هت در اثر نزدیکی به او و ارتباط با او چاره می‌شوند. آیه از صفابخشی ارتباط می‌گوید. از جلابخشیِ نزدیک شدن.

این رهنمود، نجات‌بخش است، چرا که بشارت می‌دهد و به خیز برداشتن ترغیب می‌کند. به طلبِ دائمی. حتی وقتی توان ایستادن نداریم، افتاده بر پهلو نیز می‌توان راهی به او جُست. لنگ و لوک و خفته‌شکل و بی‌ادب...

صدیق قطبی

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان