مرگ یادتان خواهد انداخت که با یکدیگر چه خاطراتی داشتهاید.
مرگ یادتان خواهد انداخت که چه بیرحمانه بر سر کمترین چیزها بر یکدیگر ستم روا داشتهاید. مرگ یادتان خواهد انداخت که فقط برای ذرهای «بیشتر» داشتن، چه دروغهای هولناکی گفتهاید.
مرگ یادتان خواهد انداخت که به خاطر ترسهایتان بر چه حقایقی چشم پوشیدهاید. مرگ یادتان خواهد انداخت که برای نجاتتان، نجاتتان از عقوبتی که چندان هم دردسری نداشت، چه حقیقتها را پنهان کردهاید. مرگ یادتان خواهد انداخت که خودخواهی، چگونه باعث شد تا حقی را پایمال کنید. مرگ یادتان خواهد انداخت که غرور، چطور نگذاشت آنجا بمانید که باید.
مرگ یادتان خواهد انداخت که بیارزشترین چیزها، چگونه روزی ارزشمندترین دارائیهای جهان شما شدند. مرگ یادتان خواهند انداخت که به خاطر زندگی، چه زیرکانه توجیه کردید تمام جنایتهایی را که میشد اتفاق نیفتند میشد در برابرشان سکوت نکنید میشد لااقل در درونتان برایشان توجیه نسازید و نپردازید.
مرگ یادتان خواهد انداخت که صلح را چه ساده خونبارترین بهانه کردید برای جنگ.
مرگ یادتان خواهد انداخت که درهها چه سرسبز بودند وقتی شما تصمیم گرفتید دیگر نبینیدشان. مرگ یادتان خواهد انداخت که آبشارها چه سخاوتمندانه رها میشدند از ستیغ کوه پیش از آنکه موسیقی سقوطشان را فراموش کنید. مرگ یادتان خواهد انداخت که مورچهها چه با مشقت، قوت لایموتشان را از زیر میزهایتان برداشتند و به ویرانهها بردند. مرگ یادتان خواهد انداخت که چه بیرحمانه از فیلهایی سواری گرفتید که روزگاری پادشاهان زمین بودند. مرگ یادتان خواهد انداخت که اسبها، سرکشترین زیبارویان جهان را چه ارزان کارمندان ادارهی شرطبندی کردید.
مرگ یادتان خواهد انداخت که پروردگار زمین و آسمان را، مهربانترین پدر انسان را، چه بیمحابا به مدیریت مالی اداری دوزخی که ساخته بودید منصوب کردید. مرگ یادتان خواهد انداخت که شاعران را، میراثداران نور و آینه را، چه حقیرانه به ضرب گلولهای یا صلهای به مجیزگویان نکبتی که نامش زندگی است تبدیل کردید.
مرگ یادتان خواهد انداخت. مرگ به صراحتی بیبدیل یادتان خواهد انداخت.
حمیدرضا ابک@civilizers