کد خبر: ۳۲۶۷۵
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۹-10 January 2023
خواجه بونصر مشکان، دبیر دیوان رسایل سلطان محمود غزنوی، و پس از سلطان محمود هم تا اوائل سلطنت سلطان مسعود غزنوی، بود. وی بالاترین مقام را در دیوان داشت، و «صاحب دیوان رسالت» بود.
خواجه بونصر مشکان معروف به شیخ عمید، دبیر دیوان رسایل (به اصطلاح امروز رئيس دبيرخانهٔ سلطنتي) سلطان محمود غزنوی و پس از او سلطنت سلطان مسعود غزنوی است او در سال ۴۰۰ هجری به خدمت دربار غزنویان درآمد و طی ۳۰ سال تمام عهده دار سمت مهم دبیری و کتابت دربار سلاطین غزنوی بود.

وی استاد ابوالفضل بیهقی بود و تا هنگام مرگ لحظه ای بیهقی را از خود جدا نساخت و صاحب "دیوان رسالت" و "مقامات" بود که البته کتاب مقامات بونصر در دست نيست. او تا هنگام مرگ لحظه‌ای بیهقی را از خود جدا نساخت ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود مشهور به تاریخ مسعودی از او بارها به نیکی یاد می‌کند و همواره خود را شاگرد او معرفی می‌کند.

بیهقی در وصف ابونصر مشکان در قسمتی از تاریخ بیهقی می گوید:«اما از ایزد تعالی نا امید نیستم به هیچ حال و حال تو که بونصری مرا معلوم است که ترا با هیچ کس دشمنی  نیست و اگر ترا دشمنی بزرگ خیزد تو جز به صلاح و نیکویی نگویی در حق دشمن خویش».

از دوره ابتدایی زندگی او اطّلاعی در دست نیست. در واقع مصداق این سخن دکتر شهیدی در کتاب درّة نادره در مورد میرزا مهدی خان استرآبادی است: «او نیز مانند صدها تن منشی تاریخ‌نویس و شاعر ایرانی که چون از خانواده‌ای سرشناس و اشراف‌منش نیستند، بخش نخستین زندگی آنان روشن نیست.
 
گفته شده است که سبک بیهقی دقیقا تقلیدی است از سبک ابونصر مشکان و میان نوشته های این دو هیچ گونه تفاوتی در نگارش وجود ندارد و این سبک نثر (سبک بیهقی) با نثر دوره‌ی نخست (دوره ی سامانیان) متفاوت است و ویژگی های از جمله اطناب(دراز نویسی)، توصیفی بودن، استشهاد و تمثیلی بودن، تقلید از نثر عربی و... را دارد. چنان که ملک الشعرا بهار با استناد به نمونه‌های نثر بونصر مشکان در تاریخ بیهقی و جوامع الحکایات محمد عوفی می‌گوید: «سبک بیهقی به عین تقلیدی است از سبک ابونصر مشکان، چنان‌که میان منشآت بونصر و شاگردش، هیچ گونه تفاوت موجود نیست"

تلاش او در جهت استمرار و حفظ حکومت غزنویان، بیش از همه در راستای حفظ منافع و حیات خویش بوده و با تدبیر و عاقبت‌نگری توانسته مدّت سی سال در در دربار غزنویان دوام بیاورد. در این میان در ماجرای حسنک نقل شده است که ابونصر می گفت نباید از حسنک انتقام گرفت؛ اما این نظر مورد توجه مسعود قرار نگرفت و سرانجام حسنک را بر دار کرد.

شیوی بونصر در تاریخ بیهقی و سیاستی که او در برخورد با رویدادها و حوادث پیش می‌گیرد، بسیار هوشمندانه است؛ کاردانی و موقعیت‌شناسی به جای او، تجزیه و تحلیل پیش‌آمدها که از شیوة برخورد و رفتار او با رویدادها فهمیده می‌شود، بسیار زیرکانه است. نگاه او به پیش‌آمدها فراتر از دیگران است و شاید بتوان گفت که در دربار غزنوی، تنها کسی است که با رویکرد حفظ حکومت و حفظ خود سخن می‌گوید، نه سعایت یا بدخواهی دیگران، در حالی که دیگران در بیشتر پیشنهادها و سخنانشان نوک پیکان را به طرف رقبا و حریفان می‌گیرند.
 
بیهقی ضمن شرح درگذشت استادش، بونصر، به سال ۴۳۱ ق (ص ۶۱۴)، نوشته است: «نوزده سال پيش او بودم، عزيزتر از فرزندان وي»؛ از نوزده سال شاگردي و هم شغلي بيهقي با بونصرمشكان، نُه سال آن در دوران محمود غزنوي (متوفّي ۴۲۱ ق) و بقيّه در ايّام فرمانروايي مسعود (۴۲۱ ـ ۴۳۲ ق) گذشته است. بنا براين بايد گفت بيهقي سعادت آن را داشته كه دروان سلطنت دو تن از بزرگترين و مقتدرترين اميران غزنوي را درك كند، در اوج اقتدارغزنويان، يعني عصرطلايي حكومت محمود  بيايد و كنار دبير توانا و محرم رازي چون بونصر مشكان پرورش يابد و در روزگار توطئه هاي پسريان وپدريان و فروگيريهاي هولناك همة امور سياسي و ديواني مملكت را زير نظر داشته باشد.    
 
ابونصر مشکان سرانجام در سال ۴۳۱ هجری در اثر بیماری لقوه یا فلج درگذشت. می گویند وقتی سلطان مسعود از بیماری وی خبردار شد، خواجگان را بر بالین وی فرستاد و ابوالاعلی طبیب حاذق عصر را مامور علاج وی کرد؛ اما تقدیر بر تدبیر غلبه کرد و دبیر درگذشت.



کانال خرد سرای فردوسی
@sarayeferdowsi
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان