اولین بار که نامی از گوی و چوگان برده می شود در شاهنامه صفحه 77 است که در تشبیه سرهای از تن جدا در جنگ بین رستم با سه شاه است که آنها را به "گوی" تشبیه می کند و می گوید:
بسی سر فتاده، به میدان چوگوی
و بعد در چند بیت بعدی می سراید:
ز زین بر گرفتش به کردار گوی
که چوگان به زخم اندر آید به روی
(شاهنامه، ص ۷۷)
و باز در صفحه ۸۷ شعری با همین معنا و مفهوم:
ز زین بر گرفتش به کردار گوی
که چوگان زیاد اندر آید به روی
کارکرد ورزش و تفریح:
ابا گوی و چوگان به میدان شویم
زمانی بتازیم و خندان شویم
(شاهنامه، ص ۱۱۱)
البته هدف اصلی بازی و ورزش است و کارکرد این بازی در اینجا تنوع و سرگرمی است ولی مثل هر پدیده دیگری این بازی کارکردهای پنهانی هم دارد. در همین بازی بین تیم افراسیاب و تیم سیاوش، ایرانیان و تورانیان سعی می کنند هر کدام برتری و اقتدار ملیت و نژاد خود را به وسیله پیروزی در بازی به رخ یکدیگر بکشانند و در نتیجه ملاحظه می شود که در همین بازی کار به خشونت کشیده می شود:
سیاوش غمی گشت از ایرانیان
سخن گفت با پهلوانی زبان
که میدان بازی است یا کارزار
(شاهنامه، ص ۱۱۱)
ملاحظه میشود که چوگان فراتر از بازی کارکردهای دیگری هم دارد که به جای خودش بسیار حساس و مهم هم هست:
ورزش و تفریح با کارکردهای پنهان: ( تفوق ملیت در بازی مابین یاران گرسیوز و یاران ایرانی سیاوش در سیاوش کرد.
کارکرد: مسابقه برای ابراز لیاقت (گشتاسب بر در خواست کتایون در مقابل قیصر به هنرنمایی می پردازد تا لیاقت خود را به قیصر بشناساند. او در این راه از جمله میدان چوگان قدم می گذارد.
تفریح زمان آسودگی و صلح
همه بزم و نخجیر بود کار اوی
دگر اسب و میدان و چوگان و گوی
(شاهنامه، ص ۳۸۱)
ورزش مشغله اصلی پهلوانانی جوان (بهرام گور در زمان تعلیم دیدن):
جز از گوی و میدان نبودیش کار
گهی زخم چوگان و گاهی شکار
(شاهنامه، ص ۳۷۵)
کارکرد سلامت و تندرست:
چو چوگان کن گوژ بالای راست
ز کار زمان چند گونه بلاست
(شاهنامه، ص ۳۸۹)
کانال خردسرای فردوسی
@sarayeferdowsi