از روز ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ برداشتن پوشش زنان به فرمان رضاشاه اجباری شد.
شخص شاه با زن و دخترانش، بی پوشش معمول، در مراسمی در دانشسرای تهران شرکت کرد. سخنانی هم از این رای و برنامههایی گفت که برای آینده داشت.
زان پس برخی مردم و هم ادارات، گویی در کشور برای برداشتن حجاب مسابقه گذاشتند. خبرهایی که از آن زمان در نشریهها و کتابها مانده گویاست که برنامههای زیاد در هر جا برگزار میشده و زنان بی حجاب در آن حاضر میشدهاند. شاعران در امتیازات کشف حجاب سرودند، و سخنوران در پیرامون آن داد سخن دادند.
این نگارنده بیشترین خبرها در پشتیبانی از رفع حجاب در شهرهای جنوب خراسان را از دیگر شهرها، به جز بیرجند، دیده و آن همه را گردآورده است. اینجا بریدهای را از خاطراتی میآورد که از روزگار کشف حجاب در بیرجند ثبت کرده است:
روز ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ در مدرسه تدین بیرجند مراسمی گرفتند و برخی بزرگان با خانمهای خود در آن شرکت کردند. خانمها با کلاه بر سر به مراسم آمدند. نخستین زنی که در بیرجند کشف حجاب کرد دختر ر. ک. بود. کار پدرش سفیدگری دیوارهای سراهای مردم بود.
وقتی در شهر خبر پیچید که دختر ر. ک. بدون پوشش ظاهر شده، برایش سرودی ساختند که در یاد برخی سالخوردگان مانده است. سرودی که مقداری گزندگی داشت و این نگارنده آن را از زبان دوستان بس ارجمندش ثبت کرده، اما به رعایت احترام آن دختر و پدر از نقل آن پرهیز میکند.
در آن برهه با زنان چادری سختگیری میشد. بدین روی زنان از انظار رفتند، و عرصه شهر از زن خالی شد. ممکن نبود ماموران شهربانی زنی را با روبند یا چادر ببینند و رهایش کنند. به ماموران شهربانی در آن دوره آژان میگفتند. در بیرجند، لقب آنان به گویش محلی «آقاجان» شده بود.
در آن برهه همسر حاج شیخ هادی هادوی درگذشت. پیکرش را در قبرستان خواجه خضر، مجاور منزلش، به خاک سپردند. دختران آشیخ هادی شبها فاصله چند قدمی تا سر خاک مادرشان را با ترس و هراس طی میکردند و زود برمیگشتند تا مبادا به ماموری برخورند.
به بازاریان گفته بودند که عصرهای هر پنجشنبه با خانمهای خود، با کلاه و بدون پوشش، در سخنرانیها شرکت کنند. بیشتر بازاریان این کار را کردند. موضوع سخنرانیها ستایش ورود زن به اجتماع، و مزایای شخصیتی، روانی، و بهداشتی کشف حجاب بود.
کار و بار کلاهدوزهای بیرجندی سکه شد. آنان دست به کار شدند و کلاههای زنانه به چندین شکل مختلف ساختند. آخوندهای بیرجند جرات نکردند سخنی مخالف ابراز کنند. چند آخوند برجستهتر چندی از شهر رفتند. با وصف اینها، کشف حجاب در بیرجند آرام برگزار شد. تشنجی درنگرفت.
این گزارش ناقص خواهد ماند اگر به سرگذشت شماری از زنان بیرجندی اشارتی نشود که محال بود حتی در خلوت خود بدون پوشش باشند.
آن زنان از زمان صدور فرمان کشف حجاب تا آخر عمر خود در ملا ظاهر نشدند. مسافرت نرفتند. به مهمانی خویشاوندان خود نرفتند. برخی از شهر به روستا رفتند. تا آخر عمر در روستا ماندند. در جوی آب باغ، سر و تن میشستند، حتی برای گرمابه هم از سرای خود به در نشدند. نامهای بعضی از آنان را ثبت کرده دارم.
بیرجند هزار داستان ناگفته در سینه دارد.
محمود فاضلی بیرجندی