رضاقلی خان هدایت در روضهالصفا نوشته است که از فراوانی اولاد قاجاران در اندک مدتی سراسر ایران امت واحده شدند.

یکی از اعضای آن امت واحده قجران، شازده محمد تقی معتضدی بود. جواني چشم آبی، متجدد و شيكپوش كه دستی هم در موسيقی داشت و سالهای دهه ۱۲۸۰ خورشيدی، با برادرش به بیرجند آمده بود.
به تدریج بین امیر شوكتالملک و آن شاهزاده جوان قاجاری رفاقتی به هم رسید. امیر كارهايی به او میسپرد و او را به گويش بيرجندی «مَمَتَقی ميرزا» صدا ميزد، اما در نزد عموم به نام شازده معتضدی شهرت يافت.
امیر از سال ۱۲۹۳ او را به فرماندهی قشون بیرجند برگمارد که مجموعهای بود که به ابتکار و رای امیر تشکیل شده و زیر نظر و فرماندهی عالیه خود او برقرار بود. پيش از آن كه شهرداری بيرجند تأسيس شود امیر پارهای امور شهر را به شازده سپرد. شازده، خوب از پس اين كار برآمد و اين موقعيتش را در نزد مردم تحكيم كرد.
محمد تقی ميرزا در بيرجند با خانم نوابالحاجيه ازدواج كرد كه خویشاوند امير شوكتالملك علم بود. او با این وصلت با يك تير دو نشان زد. هم پيوند خود را با امير و دستگاه حكومتی او تحكيم كرد. هم بر روی مالومنال نوابالحاجيه چنبره زد.
از راه همين ازدواج مصلحتی، از ملاكان اسم و رسمدار بيرجند شد. كارشناسان امور اراضی شهری بيرجند ميگويند كه هنوز هم املاكی در سراب به نام شازده معتضدی ثبت است كه مالك يا مدعی ندارد.
شازده ثروت زيادی را که از همسرش به دست آورد صرف كار و توليد هم كرد. كارخانه قالیبافی بزرگی تأسيس كرد كه فرشهای نفيس میبافت. سال ۱۳۰۹ كه موقع انتخابات مجلس هشتم رسيد امير شوكتالملك شازده را به نمايندگی بيرجند به مجلس فرستاد.
شازده در تهران، خانه بزرگی گرفت. شماری از جوانان بیرجندی بيشتر روزهای جمعه در خانه شازده جمع ميشدند. درهای خانه شازده به روي آنها باز بود و او از هر كاری در حق آنها كوتاهی نمیكرد. حتي به بعضی از جوانان بيرجندی كمك میكرد تا درس بخوانند. از آن جمله محمدحسن گنجی مشمول پشتيبانی خاص شازده بود.
معتضدی علاوه بر اين با رجال بيرجند هم رفاقت داشت. با محمد ولی خان اسدی و نيز محمد تدين دوستی داشت.
شازده بعد از نمايندگی بيرجند چند دوره نماينده سبزوار شد. یادگاری بزرگ او در بیرجند فعاليت در صنعت فرش بود. او حتي در تهران هم كه بود از فرش بيرجند حمايت ميكرد و اعتباری برای بازار فرش بيرجند به دست آورد.
معتضدی برخلاف برخی نمايندگان پيشين بيرجند در مجلس، کسانی چون اقبال و تدين و تيمورتاش، سوابق علمی و تحصيلات خاصی نداشت. اما مرد محترمی بود. خوش بروبالا، تروتميز، شيكپوش و البته تنومند و درشت هيكل. در مجالس خاصی كه حاضر میشد گرمخو بود و مجلسآرا. رفتار وزينی داشت. درشكه مجلل مخصوصی داشت و برای آن درشكهچی استخدام كرده بود.
در عکسهایی که از او مانده، نگاهش به سوی راست و پایین است. روانشناسان میگویند این زاویه نگاه بیان مرور خاطرات قدیم و هم بیان در خود فرورفتن است. آیا شازده از روزگار خوش بیرجند در دل ناخشنود بود؟
ذوق هنری داشت و شايد از آثار همان ذوق هنری بود كه شاعر صاحب نامی چون ايرج ميرزا به او جذب شده بود. ايرج که خود از قجران بود و چندی در بیرجند به سر برده، در یکی از اشعارش معتضدی را چنين ستوده است:
گرچه با جنس شاه زاده بَدم
بنده شاه زاده معتضدم.
محمد تقی میرزا معتضدی روز ۱۵ دی ماه سال ۱۳۴۲ - ۵۹ سال پیش- در تهران درگذشت. شماری از بزرگان بیرجندی و هم نامداران کشوری و لشکری برای او آگهی تسلیت انتشار دادند.
درباره محل قبر شازده معتضدی اطلاع قطعی به دست نيامد. برخی معتقدند كه او را در قبرستان مسگرآباد در شرق تهران به خاك سپردهاند.
محمود فاضلی بیرجندی