چون خبر پراکنده شد که عیسی زاده شده است سه تن از مغان، دانشمندان زرتشتی ایرانی، به راه افتادند و رفتند تا راستی ماجرا را بررسی کند
آنان به دیدار نوزاد و مادرش رسیدند و هدایای خود را دادند و شبانه گریختند و به ایران بازگشتند تا اسیر هیرودیس، پادشاه ستمکاره آن سرزمین نشوند.
این سرگذشت در انجیل متی، باب دوم، چنین آمده است:
«چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند کجاست آن مولود که پادشاه یهود است؟ زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم. هیرودیس مجوسیان را در خلوت خوانده وقت ظهور ستاره را از ایشان تحقیق کرد. پس ایشان را به بیتلحم روان نموده گفت بروید و از احوال آن طفل به تدقیق تفحص کنید و چون یافتید مرا خبر دهید تا من نیز آمده او را پرستش نمایم. آن سه تن روانه شدند و آن ستاره که در مشرق دیده بودند پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده بایستاد. آنان به خانهای در آمدند و طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده او را پرستش کردند و هدایای طلا و کندر و مر به او گذرانیدند، و به وطن خویش مراجعت کردند.»
اکنون به سر دو هزار و بیست و سومین سال از زایش عیسی مسیح رسیدهایم. داستان سه ایرانی پاک نهادی فراموش نشده که برای یافتن حقیقت از شیز در تکاب کنونی در آذربایجان، تا زادگاه عیسی برفتند.
نام های آنان را کاسپار، ملکیور، و بالتازار نوشتهاند. پیداست که اصل نامها دیگر شده و به صورت نصرانی در آمده است.
نقاشان مغربزمین نگاره ها از این سرگذشت کشیدهاند به یاد آن سه مغ ایرانی، و به بزرگداشت آنان جشنهایی در برخی کشورهای اروپا و در ارمنستان برگزار می شود. در فرانسه شیرینی ویژهای تهیه می کنند که نام آن «شاهی» است و اشاره به سه مغ است که آنان را سه پادشاه هم میخوانند.
زمان سفر آنان را به روزگار پادشاهی هرمزد ساسانی یا خسرو دوم گفتهاند. آرای محققان بر سر آرامجای آن سه جوینده ایرانی گوناگون است. برخی آن را در ساوه دانسته و برخی در کلیسایی در ارومیه.
این سرگذشت راست باشد، یا پرداخته پندارهای داستانسرایان، آنچه ارجی بیهمتا دارد جویندگی ایرانیان در پی روشنایی است.
محمود فاضلی بیرجندی