کد خبر: ۳۲۶۱۹
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۵-31 December 2022
خبر خودکشی از پیش اعلام شده‌ی محمد مرادی از تکان‌دهنده ترین اتفاقات شکل گرفته حول موضوع اعتراضات اخیر است.
ویدیوی کوتاهی که وی پیش از اقدام به خودکشی ضبط کرده و به اشتراک گذارده بود، هیچ ابهامی در باره انگیزه‌ی وی برای دست زدن به این اقدام باقی نمی‌گذارد. اما این اتفاق، چرا تکان‌دهنده است؟

خودکشی پدیده‌ی پیچیده‌ای است. معمولا در میان مردم، افرادی وجود دارند که بر اثر ناملایمات و شکست های پی در پی و ناکامی‌های متعدد سرخورده و ناامید شده و اعتماد به نفس خود را کاملاً از دست داده اند.

حال اینکه رسیدن به این نقطه بر اثر شرایط دشوار اجتماعی و اقتصادی، انتخاب‌های اشتباه افراد در زندگی یا تربیت نادرست و آماده نبودن برای برخورد با شکست و ناکامی به عنوان یکی از اجزای زندگی عادی اتفاق افتاده و یا ترکیبی از این عوامل در این موضوع موثر هستند، مطلبی است که جمع بندی روشن آن نیاز به تحقیق گسترده و علمی در میان این قبیل افراد دارد. اما گاهی انگیزه خودکشی، از گونه‌‌ای غیر رایج است.

در طول سالیان اخیر، ما به کرّات با پدیده‌ای به نام «عملیات انتحاری» که از جانب اعضای گروه‌های غالبا تروریستی تندرو  اجرا می‌شود، مواجه بوده‌ایم. آن‌چه انگیزه‌ی این افراد برای دست زدن به عملیات انتحاری است و در گفته‌ها یا تصاویر پیش از انجام عملیات فهمیده می‌شود، رسیدن به ابدیت از راه فداکردن خود در راه آرمان و همزمان از بین بردن تنی چند از افرادی است که خصم ایشان پنداشته شده‌اند. این خودکشی، در واقع بیش از آنکه جنبه یأس‌آلود و ناامیدانه داشته باشد، پاسخی غیرمعمول و دشوار برای «اضطراب مرگ» است.

به تعبیر روانشناسی وجودگرا، اضطراب مرگ از جمله چهار اضطراب اساسی و وجودی هر انسان است که همواره دغدغه‌ی پاسخ به آن و رسیدن به آرامش در گذر از آن محرک بسیاری از رفتارهای بشری است. فردی که دست به عملیات انتحاری می‌زند، در واقع قصد دارد با رودررو شدن با واقعه‌ی مهیب مرگ، از آن گذر کرده و در همان حین با از میان بردن خصم، زندگی ابدی سعادتمندانه‌ای را برای پس از آن تضمین نماید.

این نوع پاسخ دادن به اضطراب مرگ، گرچه نامعمول و دور از ذهن است اما منطق قابل درکی دارد. به هر حال اگر راه گذر از مرگ، فانی شدنی موقت در بقای ابدی باشد، قماری است که می‌توان بازی آن را تصور کرد.

در مورد محمد مرادی اما، قصه این نیست. آنچه می‌توان از خلال گفته‌های وی برداشت کرد، تلاش برای پاسخ به اضطراب بنیادین دیگری است: اضطراب پوچی.

انسان همواره در جستجوی معناست. زندگی بدون معنا، مترادف و هماورد پوچی است و هر لحظه اش با سوال ساده اما بی‌پاسخ «که چی؟» می‌گذرد. انسان برای گذر از این اضطراب و پاسخ به این سوال مکرر، برای زندگی‌اش معنا می‌آفریند. هر کسی با توجه به باورها و دستگاه ارزشی هنجاری شخصی‌اش و آنچه شرایط و محدودیت های زندگی برای او‌ مهیا کرده‌است، زندگی‌اش را رنگی از معنا می‌زند. محمد مرادی اما، سعی کرد که زندگی‌اش را با مرگ معنا کند.

هر چقدر گذر از فنا برای رسیدن به بقای ابدی قابل درک است، نابود کردن زندگی برای معنا بخشیدن به آن پارادوکسیکال و غریب است. زندگی‌ای که پایان می‌پذیرد، چگونه می‌تواند قبای معنا را در بر کند؟ این چه پاسخ غریبی است که اصل منشأ پرسش را با خود به دیار نیستی می‌کشاند؟ به راستی ذهن آدمی چند پاسخ غریب دیگر برای پرسشهای مهیبش در چنته دارد؟ آن کدام دستگاه منطقی‌است که وجود را در پای ماهیت قربانی می‌کند ؟

شرایط روحی مردمان ما بر اثر سالیان طولانی زیستن در میانه‌ی بحران، شرایط  خاص و منحصر به فردی است. دوام آوردن در سالیان طولانی زندگی بدون چشم‌انداز، دور از امید و بیمناک از طوفان بلایی که هر دم از سویی می‌رسد،  نیازمند استواری افسانه‌ای است. لحظه‌ای ناهشیاری، غفلت یا ذهن را از نظارت و هدایت دایمی خِرد دور نگهداشتن، برای هر کدام از آغاز ما افتادن در ورطه‌ای بی‌بازگشت یا انتخابی تکان‌دهنده است. 

همواره در خاطر داشته باشیم که همه‌ی بیمها و رنجها و دغدغه‌ها حول مفهوم «زندگی» است که معنا پیدا می‌کنند و اگر زندگی، به هر قیمتی، جریان داشته باشد می‌توان به آن معنا بخشید و برای دیدن کورسوی امید، چشم گرداند. در فقدان زندگی، هیچ معنایی وجود ندارد.

آرش رازانی/ امتداد

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان