کد خبر: ۳۲۶۱۴
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۴-31 December 2022
تشنج در سخنرانی هاشمی رفسنجانی در ۲۵ فروردین ماه ۱۳۵٩ مهمترین اتفاق و جرقه ای است که منجر به تنش های بعدی و در نهایت تعطیلی دانشگاه های کشور شد.
روایت هاشمی رفسنجانی:

در تبریز، در بعدازظهر همین روز [۲۵ فروردین ۱۳۵۹] طبق برنامه تنظیم شده به تالار اجتماعات دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز رفتم تا برای دانشجویان پیرامون مباحث ایدئولوژیک و مبانی فکری اسلام صحبت کنم و به پرسشهای آنان پاسخ بدهم. وقتی به دانشگاه رسیدم به نظرم یک مقدار جو غیرعادی آمد، علاوه بر پلاکاردهای موافق و مخالف فراوانی که در خیابانهای دانشگاه نصب شده بود، جمعیت فوق العاده متراکم و فشرده ای نیز در محل سخنرانی که گنجایش زیادی نداشت جمع شده بودند و حتی به زحمت توانستند برای من راهی باز کنند تا خود را به تریبون برسانم. احساس کردم مسئولان جلسه نگرانند و وضع تجهیزات صوتی هم خوب نیست و ظاهراً در کارها اخلال شده است. اوضاع جلسه طوری بود که نشان میداد کسانی هستند که میل دارند چنین جلسه هایی برگزار نشود، ولی به هر حال مشغول صحبت شدم. زمانی که سخنرانی می کردم خبری نبود. 

سخنرانی البته کوتاه انجام شد، برای اینکه بیشتر میخواستم به سؤالات آنها پاسخ دهم. در سخنرانی نیز اسلام را از دیدگاه جهان بینی و ایدئولوژی تشریح کردم و گفتم هدف انقلاب اسلامی کمک به مستضعفان و مسلمان جهان است که تحت ستم استعمارگران و رژیم های خودکامه و حکومتهای ستمکار زندگی میکنند که پیشاپیش آنها ملل مسلمان عراق و افغانستان قرار دارند.

پس از سخنرانی نوبت پاسخ به سؤالات رسید. با اینکه سؤالات زیادی کرده بودند، آماده بودم آنها را بخوانم و جواب بدهم، اما وقتی شروع کردم برای پاسخ گفتن یک نفر بلند شد و گفت که سؤالاتم را کتبی نمی دهم آن را شفاهی مطرح میکنم و شما باید به سؤالات شفاهی من جواب دهید. پیش از اینکه من اظهار نظری بکنم، مسئولان جلسه گفتند که جلسه را نمی شود کنترل کرد و باید سؤالاتتان را بنویسید و بدهید. در این موقع عده ای به طرفداری از آن آقایی که می‌خواست سؤال شفاهی باشد و یک عده ای هم به طرفداری از مسئولان جلسه بلند شدند و مشاجرات لفظی شروع شد و پیدا بود که در این جلسه صف بندی است و طبیعی نیست. 

حدود پانزده دقیقه صبر کردم، جو آرام نشد. اعلام کردم که میروم و حرکت کردم. جمعیت راه را باز کرد و من در میان جمعیتی که شعار الله اکبر میدادند محیط را ترک کردم. این رفتار گروهی از دانشجویان که عمدتاً هواداران مجاهدین خلق و کمونیستها بودند موج انتقاد و مخالفت دانشجویان مسلمان و انجمنهای اسلامی و جامعه روحانیت و عموم مردم را با آنها، در دانشگاه تبریز و خارج از آن گسترش داد تا آنجا که تجمعات اعتراضی زیادی را در دانشگاه و مساجد موجب شد.

انقلاب در دانشگاه با تأکیداتی که امام (ره) نسبت به ایجاد انقلابی اساسی در تمام دانشگاه های سراسر کشور داشتند و نظر ایشان مبنی بر تصفیه دانشگاه ها از استادانی که در ارتباط با شرق یا غرب اند و جلوگیری از بد آموزی های رژیم سابق در این مکان‌ها، زمینه های لازم را برای تحرک جوانان دانشجوی انقلابی در دانشگاه ها فراهم کرده بود، به همین دلیل نارضایتی دانشجویان مسلمان و انقلابی دانشگاه تبریز از گروههای سیاسی و تحصن آنها در محیط دانشگاه به سرعت در اکثر دانشگاه های مهم اثر خود را گذاشت. به طوری که در فاصله زمانی کوتاهی، غالب دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به تصرف انجمنهای اسلامی دانشجویان درآمد و مسئله دانشگاه ها ابعاد ملی به خود گرفت.

هر چند ما از خواست منطقی سازمانهای اسلامی و دانشجویان انجمن اسلامی پشتیبانی می کردیم و معتقد بودیم باید انقلاب فرهنگی هر چه زودتر صورت گیرد، ولی صلاح می دیدیم که این کار تا پایان امتحانات آخر ترم دانشجویان به تأخیر بیفتد.

اصغر عبدی از فعالان شناخته شده دانشکده پزشکی تبریز در سالهای منتهی به انقلاب و یکی دو سال پس از آن است. دکتر اصغر عبدی اینک در کشور انگلستان اقامت دارد. اصغر عبدی همان دانشجویی ست که با در دست گرفتن میله فلزی هاشمی رفسنجانی را خطاب قرار داد. روایت خود وی از ماجرای دانشگاه تبریز:

روز ۲۶ فروردین قرار بود که آقای هاشمی رفسنجانی برای سخنرانی به تالار دانشکده پزشکی بیاید. من هم به سبک ابوذر غفاری میله ای آهنی در کیفم گذاشتم و در صف دوم تالار نشستم قبل از سخنرانی مسئولان جلسه که از خط امامی ها بودند گفتند هاشمی یک ساعت سخنرانی خواهد کرد بعد جلسه پرسش و پاسخ خواهد شد. من مخالفت کردم و گفتم اینجا منبر نیست، باید به سؤالات دانشجویان جواب بدهد. 

بعد از جر و بحث قرار شد ۱۵ دقیقه سخنرانی کند، بعد پرسش و پاسخ. هاشمی در وسط روی سن ایستاده بود و در اطرافش گاردهای مسلحش. وقتی سخنرانی تمام شد مسئول جلسه گفت سؤالات را کتبی بپرسید. دانشجویان اعتراض کردند و خواهان پرسش و پاسخ شفاهی شدند. من هم میله آهنی را از کیف درآوردم و بالای دستم گرفته و از راه دور گفتم آقای هاشمی سؤال دارم، به روش ابوذر در برخورد با عثمان. هاشمی گفت بگذارید سؤالش را بپرسد، ولی همراهان مسلحش گفتند عبدی فرقانی است و به طرف من حمله کردند که میله آهنی را از دستم بگیرند ولی من مثل کنه به میله چسبیده بودم. 

در این اثنا دانشجویان پیکاری و بقیه مخالفان هاشمی از فرصت استفاده کرده و هاشمی را کتک زدند و پزشکیان و یارانش جان او را نجات دادند و به زیرزمین دانشکده پزشکی بردند و از آنجا حرکت کردند و ساختمان مرکزی را اشغال کردند و خواهان تعطیلی «اتاقهای جنگ کمونیستها» در دانشگاه شدند. 

بعد از بازگشایی دانشگاه، بعد از انقلاب فرهنگی، گزینش دانشگاه تبریز مرا نیز جزء اخراجیها قرار داد. روزی در مسیر دانشکده پزشکی به خانه ام در کوی ولیعصر، سوار ماشین خانمی از هواداران میثمی [ مهندس لطف الله میثمی ] شدم. گفت که نامه اخراج شما روی میز دکتر برادران رئیس دانشکده پزشکی است، ولی نمیدانند با آن چه کنند و چون اسم دو نفر نیز همراه اسم تو در نامه آمده است و در نتیجه اخراج دو نفر دیگر عقب افتاده است.

فردایش من به دفتر دکتر برادران رفتم گفتم آقای دکتر لطفاً برای من استثناء قائل نشوید و اخراج مرا هم اعلام کنید، من به شما اعتراض نخواهم کرد. ولی دکتر احمدیان معاون آموزشی دانشکده گفت تو از دانشکده اخراج شده ای ولی تو در بیمارستان کارورزی داری، تو به کارورزی ات در بیمارستان ادامه بده. بعدها رفسنجانی در نماز جمعه به مسئله تبریز اشاره کرده بود. من هم نامه ای به وی نوشتم و جریان را توضیح دادم و دلایل شرعی حرکتم را بیان کردم که تا قیام امام زمان نمی شود اسلحه را از دست مردم گرفت و من میله آهنی را به عنوان سمبل آورده بودم و خودش هم با اسلحه به دانشکده آمده بود. رفسنجانی هم در یک نماز جمعه دیگر نظر خودش را
درباره من اصلاح کرده بود.

هاشمی رفسنجانی: درگیریهایی که در چندین روز [ از ۲۶ تا ۲۹ فروردین ۱۳۵۹] تقریباً در تمامی دانشگاه‌های کشور فراگیر شد، موجی از نگرانی و ناامنی در جامعه ایجاد کرد. تا آنجا که اعضای شورای انقلاب همراه رئیس جمهور بهتر دیدند که مسئله را در حضور حضرت امام مورد بحث و بررسی قرار دهند. در این جلسه که صبح جمعه، ۲۹ فروردین ۱۳۵۹ تشکیل شد، در اصل قضیه، که نظام آموزشی دانشگاه های باید اصلاح شود و این مکانها از عناصر وابسته تصفیه گردد اختلاف نظری نبود؛ به همین دلیل بحث بیشتر روی شکل و چگونگی انجام این کار بود که سرانجام با تأیید امام قرار شد مهلت سه روزه ای به گروه های سیاسی داده شود که ستادهای عملیاتی خود را از دانشگاه ها برچینند و مسئولان دانشگاه ها هم ترتیبی دهند که امتحانات تا چهارده خرداد پایان یابد و بعد از آن برنامه هایی برای تهیه نظام آموزشی جدید بر پایه معیارهای اسلامی و انقلابی تدوین گردد و همچنین هرگونه استخدام در دانشگاه های متوقف شود و بعداً نیز پذیرش دانشجو بر اساس موازین جدید صورت گیرد. 

بر همین مبنا، شورای انقلاب اطلاعیه ای منتشر ساخت و ضمن اعلام موارد مزبور تأکید کرد چنانچه تا پایان مهلت اعلام شده این ستادها برچیده نشوند، شورای انقلاب بر آن است که همه با هم، یعنی رئیس جمهوری و اعضای شورا، مردم را فراخوانند و همراه با مردم در دانشگاه های حاضر شوند و این کانونهای اختلاف را برچینند.
 
دانشجویان عضو انجمن های اسلامی که برخی از دانشگاه ها را در تصرف خود داشتند، آمادگی خود را برای همکاری با این شورا و واگذاری دانشگاه ها به دولت اعلام کردند، اما دانشگاه گروه های سیاسی که دارای ستاد عملیاتی بودند (و از آنجا فعالیت هایشان را که عمدتاً حرکت‌های ضد انقلابی بود، هماهنگ می کردند) به مخالفت با تصمیم شورا پرداختند و بسیاری از آنها از تخلیه مکانهای خود سر باز زدند. همین امر ادامه درگیری و تشنج را در اطراف بیشتر دانشگاه ها، به همراه داشت.
 
سرانجام شورای انقلاب در جلسه اول اردیبهشت ۱۳۵۹ با بررسی شرایط موجود تصمیم گرفت برای خاتمه دادن به این بحران، وعده داده شده در بیانیه خود، مبنی بر فراخوانی مردم برای حضور در دانشگاه ها را عملی سازد و به همین منظور از عموم مردم دعوت شد در دانشگاه تهران اجتماع کنند و به سخنان رئیس جمهور گوش دهند و قرار شد اعضای شورای انقلاب به همراه هیئت دولت ابتدا در نخست وزیری گردهم بیایند و سپس با هم به سمت دانشگاه تهران برویم. 

این کار در صبح روز سه شنبه، دوم اردیبهشت ۱۳۵۹ انجام شد. به طوری که هم زمان با حرکت، گروه گروه از مردم که از نقاط مختلف شهر با وسیله نقلیه یا با پای پیاده به سمت دانشگاه می رفتند، ما نیز با یک مینی بوس که در آن علاوه بر آقای بنی صدر، رئیس جمهور آیت الله خامنه ای، مهندس بازرگان، آیت الله موسوی اردبیلی آقای باهنر، دکتر چمران، دکتر شیبانی، مهندس معین فر، من و چند تن دیگر از اعضای شورای انقلاب و هیئت وزیران نشسته بودند عازم دانشگاه تهران شدیم. حضور و استقبال مردم بسیار شگفت انگیز بود به نحوی که علی رغم پیش بینی های حفاظتی که شده بود، تقریباً عبور از بین مردم غیر ممکن به نظر می‌رسید. 

ازدحام جمعیت به قدری بود خیابان های اطراف دانشگاه تا شعاع وسیعی از جمعیت پر شده بود و بسیاری از آنها با در دست داشتن پلاکاردهایی در تأیید اسلامی شدن دانشگاه ها بر حمایت از تصمیمات رئیس جمهور و شورای انقلاب شعار می دادند. با حضور جمع ما در جایگاه سخنرانی، مردم به شدت ابراز احساسات کردند و برای لحظاتی جایگاه سخنرانی از هجوم جمعیت پوشیده شد. در چنین شرایطی مراسم رسمی آغاز شد و آقای بنی صدر شروع به سخنرانی کرد.

***

روایت اسد سيف [ متولد ۱۳۳۵ در بندرانزلی، دانشجوی وقت دانشگاه تبریز در رشته جغرافیای انسانی و اقتصادی، هم اکنون مقیم اروپا] از وقایع دانشگاه تبریز:

در ۲۶ فروردین هاشمی رفسنجانی به عنوان عضو شورای انقلاب از سوی انجمن اسلامی دانشجویان برای سخنرانی به تبریز دعوت شد.

موضوع سخنرانی اش اسلام و اهداف انقلابی آن بود. سالن تالار اجتماعات دانشکده پزشکی تقریباً پُر بود. از دانشجویان مخالف نیز تنی چند در جلسه حضور داشتند. اکثریت جلسه اما با غیر دانشجویان بود. سخنرانی در آرامش پایان یافت. در سخنان رفسنجانی تهدید و هشدار نیز دیده می شد. پرسش و پاسخ به مسائل جاری کشور کشیده شد. به یکباره یکی از دانشجویان رشته پزشکی به نام اصغر عبدی هوارکشان با یک میله آهنی در دست به سوی هاشمی رفسنجانی تاخت. محافظان راه بر او بستند. 

جلسه متشنج شد و برگزارکنندگان سخنران را از سالن خارج کردند. با رفتن رفسنجانی پچ پچه هایی میان دانشجویان انجمن اسلامی آغاز شد. سالن را به اتفاق دوستی ترک گفتیم. دقایقی بعد هنوز به دانشکده ادبیات نرسیده بودیم که شنیدیم دانشجویان انجمن اسلامی در ساختمان مرکزی دانشگاه - که مرکز بخش اداری دانشگاه بود -و دفتر ریاست دانشگاه نیز در آن قرار داشت - اعلام تحصن کرده اند. 

این خبر نیز شنیده می شد که حزب الله ساختمان مرکزی دانشگاه را تصرف کرده است. توطئه ای در راه بود. تدارک آن چنان ناشیانه بود که تحلیل و بررسی لازم نبود. سخنان آیت الله خمینی قرار بود جو عمومی را برای پذیرش موضوع آماده کند. هشدارها و تهدیدهای رفسنجانی ظاهراً می بایست فضای تشنج را در این سناریو آماده می کرد. اصغر عبدی یکی از بازیگران بود. کارگردانی اما به حتم کار یک جمع باید بوده باشد.



 کانال یادها
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان