إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴)
مسلماً پرهيزگاران را رستگارى است: (۳۱) باغچهها و تاكستانها، (۳۲) و دخترانى همسال با سينههاى برجسته، (۳۳) و پيالههاى لبالب. (۳۴) {فولادوند}
«کواعب»، طبق فرهنگهای لغت، جمع «کاعِب» است. کاعب اسم فاعل یا صفت مشبهه از «کَعَبَ» است. کعب به معنای برجستگی و برآمدگی است. مترجمان و مفسران متفقالقولاند که کواعب در اینجا به معنای زنان و دخترانیاند که سینههای برجسته و برآمده دارند. «اَتراب» جمع «تِرب» به معنای همسن و همسال است.
سؤالی که ابتدائاً به ذهن میآید این است که چگونه میانِ باغ و تاکستان و پیاله و شراب بهیکباره دخترانی با سینههای برآمده به تصویر کشیده میشود؟ آیا چون جاریة کاعب یا امرأة کاعب به معنای زنی است که سینههایش بزرگ است، ذهن مفسران بهسوی توصیف حوری رفته؟ بااینکه حتی نه نامی در این آیات از او برده شده و نه اشارهای شده است؟
دیگر اینکه چه ضرورتی دارد که این حوریان همسن باشند، چه خودشان با یکدیگر و چه، طبق نظر بعضی مفسران، با شوهرانشان؟ بعضی مفسران هم گفتهاند این حوریان با یکدیگر همانند و همقد و همشکلاند! نهایتْ اتفاق مطلوب در میان اقوال مختلف این است که بعضی لغویان گفتهاند از آنجا که دختران نوجوان در سن بلوغ سینههایشان برجسته میشود، به آنها کواعب میگویند و، به تبعِ این حرف، بعضی مترجمان از خود ذوق به خرج دادهاند و کواعب را «دختران نورسیده» ترجمه کردهاند.
به نظر میرسد یک جای کار میلنگد. لازم است تأمل کنیم و بجوییم و دریابیم که آیا معنای دیگری میتوانیم برای «کواعب اتراباً» بیابیم یا خیر. ابتدا دربارۀ واژۀ «اتراب» توضیحاتی ارائه کنم. این واژه سه بار در قرآن آمده:
۱. وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ (ص: ۵۲)
۲. وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (نبأ: ۳۳)
۳. عُرُبًا أَتْرَاباً (واقعه: ۳۷)
با مراجعه به فرهنگهای مختلف دریافتم که «اتراب» جمع مکسرِ دو کلمه است: تُرْب و تِرْب. مفسران تمایل داشتهاند که اتراب را جمع تِرب بدانند، به معنای «همسن و سال». اما اگر اتراب را جمع تُرب بدانیم، معنا تغییر خواهد کرد. برای «تُرب»، که هممعنا با «تُراب» است، چنین معنایی ذکر شده: «ما نَعُمَ من وجه الارض» و «آنچه از برکات زمین که نرم و صاف باشد». اگر همچنان تمایل داشته باشیم، همسو با نظر مفسران، اتراب را جمعِ تِرب بدانیم، «همسان و همگون و متجانس» میتواند معنا را برساند.
با توضیحاتی که پیشتر دربارۀ «قاصرات الطرف» داده بودم، ترجمۀ أتراب، اگر جمع تُرب باشد، در آیۀ ۵۲ سورهٔ ص چنین میشود: «و نزد بهشتیان میوههای پایینآمدۀ (/دسترس/آویزان) نرمی (/دلپذیری) است»، و اگر جمع تِرب باشد، چنین: «و نزد بهشتیان میوههای پایینآمدهٔ (/دسترس/آویزان) همسان و همگونی است». در آیۀ محل بحث نیز اتراب، اگر جمع تُرب باشد، «محصولات زمینیِ نرم و دلپذیر»، و اگر جمع تِرب باشد، «همسان و همگون» معنا میشود.
معنای «کواعب» کمی سخت به نظر میرسد. احتمالی که به ذهن این بنده میرسد به این قرار است: همانطور که دیدیم، «کواعب» از ریشۀ کعب است. در فرهنگهای لغت عربی، ذیل معنای کعب آمده است: «كل ما ارتفع و علا»؛ «هر آنچه بلند و و مترفع و والا باشد». مرتفع در عربی یعنی آنچه از سطح زمین بالاتر باشد. کواعب از سطح زمین بالاترند. این تعبیر تداعیگر آیاتی است که ظرفهای غذا و جامهای شراب و میوهها گرداگرد بهشتیان میچرخد (زخرف: ۷۱، انسان: ۱۵ [همچنین، انسان: ۱۷ تا ۱۹، طور: ۲۴]).
طبق این احتمال، «کواعب اتراباً» یعنی محصولاتی زمینی و خاکی (میوهها) که مرتفع و برافراشتهاند، بهطوریکه در دسترس بهشتیاناند. این معنا با آیات دیگرِ قرآن نیز منطبق است که پیشتر ذکر کردم: حاقه: ۲۳، انسان: ۱۴. [همچنین، صافات: ۴۸، ص: ۵۲.]
براساس توضیحات فوق، ترجمۀ آیاتی که در ابتدا ذکر شد چنین میشود:
پارسایان را شکوه و خوشبختی است، (۳۱) باغها و تاکستانهایی (/انگورهایی) (۳۲) و میوههای برافراشته و دلپذیری (/همسان و همگونی) (۳۳) و جامی پیاپی (و دمادم و لبالب) (۳۴)
سجاد سرگلی
کانال الهیاتیک