[متاسفانه این صورتجلسات که اسناد گرانبهایی هستند بسیار بد، خلاصه و غیردقیق ثبت شده اند]
هاشمی رفسنجانی: مجاهدین انقلاب خواسته اند یک ترم دانشگاه را تعطیل کنیم.
مهندس سحابی: چپیها اقداماتی می خواهند بکنند. امکان درگیری هست. با در نظر گرفتن آن فکر شود. استادها سر کلاسها تحریک می کنند.
آیت الله خامنهای: درِ دانشگاه
باز باشد، کانونی خواهد بود. عصر بچه های دبیرستان میروند دانشگاه، کانونی برای تراکم فکرهای مخالف... مصلحت در نبودن درگیری است، آنها حتی با کتک خوردن درگیری ایجاد می کنند.
بنی صدر: پدرشان را درآوردهاید.
سحابی: کار اساسی واجب است.
خامنهای: دانشگاه که کانون مخالفت با شاه بود، کانون مخالفت با دولت می شود.
هاشمی: نقطه مقابل، با این تعطیل کردن عده زیادی بچه مسلمان [که] اگر تهران باشند، در [هنگام] مزاحمت برای انقلاب از آن دفاع میکنند، تهران نخواهند بود و موذی ها حساب شده می مانند.
خامنه ای: عناصر مسلمان خوب را به طور حساب شده نگاه داریم. در دانشگاه تهران پنجاه نفر جوانان خوب را [اگر] نگهداریم افراد میانه را جذب میکنند. عده ای از جونان که پیش بنی صدر هستند پیشنهادشان این است گروه دانشجویی مسلمان به وجود آید و یک نفر از طرف امام آن را سر پرستی کند، امام روی وحدت و اتحاد گروه ها تأکید کرده و گفته کار را شروع کنید، من تأیید می کنم. گروه را تشکیل دهند و مسئولیت را به آن ها بدهید.
هاشمی: همینها دلیل میشود دانشگاه باز باشد. اگر انقلاب ما آن قدر ضعیف باشد که از دانشگاه بترسد، درست نیست.
کتیرایی: مطلب آنجاست که مقداری فعالیت سیاسی ناشی از بیکاری است. اگر کلاس تشکیل شود، قسمت اعظم وقت آنها را گرفته است، پدر و مادر بچه ها میخواهند آنها درس بخوانند ما باید مهار کنیم آنجارا.
بنی صدر: بی تفاوتی و یأس وجود دارد. چپی زده شده
سحابی: ترس از چپی نیست. ترس خودمانی است، اگرکسی کشته شود آبروریزی است.
هاشمی: به دنبال درگیری ستاد فداییان و مجاهدین خالی شد.
جلالی: فداییها پنج شاخه شده بودند همه [یکدیگر] را [می] کوبیدند، حالا وحدت کرده اند.
بنی صدر: وقتی تجزیه شدند نابود میشوند.
هاشمی: در این دوروزه یکی دو نفر با آنها صحبت کند.
موسوی اردبیلی: یکی دو نفر که میتوانند در دانشگاه نفوذ کنند بروند با بچه ها تماس بگیرند از اساتید و باید کاری بشود.
خامنه ای: یک مقدار از آن را به عهده می گیرم.
اردبیلی: موسوی یکی از کسانی است که توجه بکند.
مهندس موسوی: بدترین حالت را در نظر بیاوریم. دانشگاه [را] باز کردیم، درگیری به وجود آمد، اگر دولت و شورا پیشتاز باشد برخورد دانشگاه به نفع ما خواهد بود. اگر شش ماه هم عقب بیندازیم بعد از شش ماه شکل بدتر دارد. جهاد سازندگی اگر لازم باشد بسیج کند، از همان جا [دانشگاه] می شود [نیرو اعزام کرد].
خامنه ای: پیشنهاد موسوی را به این صورت تکمیل [می کنم]: تعطیل باشد تا دولت جدید پیش بیاید باز کند. در این شرایط، درست نیست...
سحابی: مطلبی که موسوی می گوید، بچه های مسلمان را به جهاد بفرستیم، در صورت باز بودن هم همان طور است. میروند و دانشگاه از مسلمان خالی میشود، چپیها می مانند، نیروی مقابل آنها غیر دانشگاهی هاست به نام حزب الله.
مهندس سحابی: گروه های چپ برای دانشگاه برنامه دارند. [اگر] دانشگاه تعطیل شود، در خیابان ها هستند.
باهنر: پیشنهاد این بود [که] اگر تعطیل بشود، همراه برنامه ای باشد: طرح سواد آموزی در دهات - خود دانشگاه را برای تجدید برنامه ها مجبور کنید - استفاده از کارگاه های دانشگاهها برای تعلیمات کوتاه مدت برای کسانی که می خواهند بروند جهاد سازندگی ... شیبانی: دانشجویان انقلاب اسلامی می گفتند دانشگاه یک ترم تعطیل شود.
بهشتی: دیروز گزارشی از یک فرد فعال از جهاد سازندگی مربوط به سمیرم داشت[یم]، تکنسین را جذب کرده اند که بهترین نیرو هستند.
خامنه ای: این توطئه ها که طرح ریزی می شود، احتمالا توطئه درگیری مسلحانه هست. سیاست دولت آرامش است و مخالفت درگیری می خواهد. کافی است حزب اللهی ها بسیج کنند و یک نفر را دراز کنند و مثل ترکیه بشود - هیئت علمی دانشگاه که منتظر فرصت هستند - عقیده من قطعاً بر این اساس است که دنبال طرح چگونگی تعطیل باشیم، یکی شوق بچه هاست که دانشگاه باشند. جهاد سازندگی شوق آفرین خیلی زیاد نیست، اگر از این نیروی عظیم با این پول استفاده شود برنامه ریزی لازم است که در جهاد ظرفیت آن را ندارد.
بنی صدر: محور بحث این است: چون دانشگاه ممکن است مرکز قال و قیل شود، دست به سر بشود. آزادی مطبوعات که کفرو شد، حزب هم که به طریق ایضاً، رأی و آرا هم که به طرف ولایت فقیه می رود، [دانشگاه] هم که شلوغ می کند ببندیم... وقتی عقیده ای مجبور شد خودش را با زور حفظ کند، آخرسر عمامه و چکمه میماند. از حالا مشغول تقدیس نظامیان شدید. یک دوره اولیه دارد و [نظامیان] احترامات ظاهری برای شما قائل خواهند شد. کار آنها را که ساختند می گویند بروید، هم از مسجد هم از وزارت رانده شدید. تنها راه حل موجود زور نیست، همه اش منعیات نیست. اگر خوب کار کنیم درست میشود
سحابی: اغتشاش میکنند.
بنی صدر: ابداً عقیده به بستن دانشگاه ندارم. باید باز باشد و با حرکت دانشگاه فیضیه شود. خانواده دانشجوی دانشگاه نرفته را توجیه کنند...
خامنه ای: در اظهارات شما و بنی صدر نقاطی است که حاکی از عدم توجه به عمق مسئله است. توجه به نقاط مثبت مربوط به دوران بدون بحران است. در کردستان با چه مسئله ای روبه رو بودیم و حالا هستیم؟ کردستان جدای از تهران نیست. امام در مورد سواد آموزی چیزی بگوید. بگوید بروید مملکت را آباد کنید. چند هزار دانشجو هم بریزد بلوچستان. اقتصاد مملکت شوری پیدا میکند. توطئه و دسته بندی دانشگاه کم نیست. جهاد سازندگی با دانشجو زنده است. به بنی صدر می گویم مسئله را در جریانهایی که منحرف می شود نکشید، عمامه و چکمه نیست، آزادی دادن مطرح نیست. بر اثر ساده اندیشی مجذوب شعارهایی شده مملکت را در دست مفسده جویان میدهید. خودتان گفتید آزادی زیادی است (بنی صدر: من غلط کردم) طرفدار بستن دانشگاه از جمله مهندس سحابی است که نه اهل عمامه و نه چکمه است. به عنوان ایدئولوژی با کسی طرف نیستیم، به عنوان مفسده گر [طرف هستیم]. با حزب الله هم مخالف هستیم. واقعیت عبارت است از کانون مفسده جویی و اغتشاش. مقایسه کنید بین سه ماهه و قبل از آنکه دانشگاه باز بود ...
مهندس بازرگان: تعطیل و عدم آن بحث است. خصوصاً که به فرض تعطیل کنیم، معلوم نیست تعطیل شود، بلکه همان [مقدار] خطرناک باشد. اصل کلی [این است که] وارد گود شدیم. این جور چیزها هست. در انتخابات مجلس بررسی [ احتمالاً بررسی پیش نویس قانون اساسی است] خیلی نگرانی بود، زحمت هم بود، ولی شد. گردنه همین دو سه ماهه است. مسئله این سه ماه است. عملاً دانشگاه یک ماه عقب است. اگر ترم تعطیل شود [و] به جهاد سازندگی بدهیم و به جای آن ترم تابستان آینده تعطیل نخواهد شد... درگیری پیدا می کنند [ناچار] افرادی را می فرستیم با سلاح روبه روی آنها شوند. درست نیست این ترم [را] ما به دلیل جهاد سه ماه عقب تر [بیاندازیم] و آنهایی که نمی روند [را] مجبور نکنیم بروند جهاد سازندگی یا سواد آموزی. بحثهای ایدئولوژیک خوراک این سه ماه باشد، ایدئولوژیک اسلام. فقط یک شرط باشد، بحث آزاد طبق برنامه معین به شرط آنکه مسالمت آمیز باشد. آن موقع اگر خلاف کردند می بندیم. ورود به دانشگاه بدون اسلحه باشد. پاسداران باشند، مراقب مسلمانها در برابر آنها. حرف خود را بزنند. دبیرستانها را کار نداشته باشید، آنجا چه بسا آرام باشد ...
کانال یادها