پاسخ را میتوان از خود قران بهدست آورد:
۱. «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا / ما آنچه برای مومنان مایهی درمان و رحمت است از قران نازل میکنیم؛ و ستمگران را جز زیان نمیافزاید.» (اسرا. ۸۳)
این معنا در چند جای دیگر هم تکرار شده است. در آیه ۲۶ بقره درباره اینکه خداوند از پشه مثال میزند، سخن گفته و اینکه با این مثالها بسیاری راهنمایی و بسیاری گمراه میشوند!
در آیات پایانی سوره توبه نیز میگوید که چون سورهای نازل میشود بر ایمان مومنان میافزاید اما کسانی که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان میافزاید.
۲. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ. الَّذِينَهُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ / وای بر نمازگزاران، آنهایی که از نمازشان غافلند.» (ماعون. ۴ و ۵) این عبارات میگوید: غفلت از آنچه نماز به آن دعوت میکند، نه تنها باعث بی اعتباری نماز میشود، که عذاب را برای نمازگزار مهیا میکند.
راز این نهیب به نمازگزاران، و آن هشدار که قران، ستمگران را جز زیان ندارد، چیزی نیست جز اینکه «دین به طور کلی یک چاقوی دوبر است. اگر درست درک شود آدمی را به اعلیعلییّن میرساند و اگر کج اندیشیده شود، نه تنها بیاثر نیست بلکه آدمی را در سیر نزول کمک میکند و او را به اسفلسافلین میرساند. یعنی خطر دیندار کجاندیش از بیدین مطلق بسیار بیشتر است. انسان بیدین گاهی از یک خصلتهای انسانی برخوردار است مثل جوانمردی که از آموزش دینی سرچشمه نگرفته است، ولی دینداری کجاندیشانه خطرش این است که حتی تمام آن صفات هم در پوشش دین، جای خود را به عکس خود میدهد.» (به نقل از کتاب «در دادگاه جهلمقدس» نوشته دکتر سیدمصطفی محققداماد)
* تیتر مطلب بخشی از شعر مولاناست.
محمدحسین روانبخش