چرا برخی تلاشها در جهت بسط دموکراسی به موفقیت دست مییابند اما عمده این اقدامات بدون دستاورد چندانی شکست میخورند؟
کتاب «شوک به سیستم: کودتاها، انتخابات و جنگ در راه دموکراتیزاسیون» با بهرهگیری از یکی از عظیمترین آنالیزهای کمی و کیفی در مورد دموکراسی برخی از باورهای عام در این مورد را رد میکند و ایدههای بدیعی را پیش مینهد. این کتاب که حاصل پژوهشهای مایکل میلر استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن است، در جولای ۲۰۲۱ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون منتشر شده است.
میلر در این کتاب ادعا میکند که با بررسی ۱۳۹ گذار دموکراتیک از سال ۱۸۰۰ تا ۲۰۱۴ دو مسیر مشخص از گذار به دموکراسی را شناسایی کرده است که بالای ۹۰ درصد دموکراسیهای پایدار را میتوان در این دو گروه قرار داد: یا ائتلاف حاکم از طریق انتخاباتی فرآیند دموکراتیزاسیون را در شرایطی به پیش میراند که مطمئن باشد در نظام دموکراتیک نیز قدرت را حفظ خواهد کرد.
مسئله مهم در پیشبینی دموکراتیزاسیون در هر دو مسیر این است که حاکمان به این نتیجه برسند که با دموکراتیزاسیون قدرت محدودی را از دست خواهند داد و بدین ترتیب، مسیر گذار را تسهیل خواهند کرد. بر اساس تحلیل تمامی گذارهای موفقیتآمیز به دموکراسی در این دوره، میلر ادعا میکند که این امر نتیجه تغییر روابط بین نخبگان حاکم و منازعاتی است که همواره بین آنها وجود دارد و نه نتیجه اقداماتی آگاهانه با هدف دموکراتیزاسیون.
میلر در این کتاب توضیح میدهد این روایت که بر خلاف منافع و خواست نیروهای قدرتمند حاکم، مجموعهای از نیروهای دموکراسیخواه با تظاهرات، انقلاب یا جنگ داخلی میتوانند قدرت را در دست بگیرند و یک نظام دموکراتیک را تاسیس کنند، در دویست سال اخیر هیچ گاه اتفاق نیافتاده است (به جز دو مورد لیبریا و نیکاراگوئه که تا حدودی از این قاعده مستثنی بودهاند) و این روایتها بهکلی خیالی هستند.
او توضیح میدهد به این دلیل در پژوهشهای قبلی مشاهده شده بود که جنبشهای بدون خشونت اغلب در پیشبرد دموکراسی موفق میشوند که مطرح شدن مطالبات مردمی از پایین با خواست نیروهای حاکم برای گذار به دموکراسی همراه بوده است.
در واقع در این شرایط، نیروهای حاکم که مطمئن هستند از دموکراسی سود بیشتری خواهند برد، با تغییرات همراه میشوند و دست به سرکوب یا کودتا نمیزنند. اما زمانی که نیروهای حاکم حس کنند که در نظام دموکراتیک به کلی حذف خواهند شد یا قدرت زیادی را باید واگذار کنند، در برابر مطالبات مردمی مقاومت خواهند کرد.
تحلیل کمی میلر نشان میدهد زمانی که حزب حاکم در نظام اقتدارگرا با گذار به دموکراسی موافقت میکند، بیش از ۷۵% شانس پیروزی در انتخابات دموکراتیک را دارد. بنابراین، حاکمان اقتدارگرا با احزاب قدرتمند تمایل بیشتری به دموکراتیزاسیون خواهند داشت.
در مقدمه کتاب، نظریه محوری ارائه شده بدین صورت خلاصه شده است:
«دموکراتیزاسیون زمانی اتفاق میافتد که منازعات بین نخبگان برای کسب قدرت، به طور غیرتعمدی بستری سیاسی ایجاد کند که در آن، رهبران حکومت با پذیرش دموکراتیزاسیون قدرت زیادی را از دست نخواهند داد.»
در این کتاب شش ادعای نظری کلیدی مطرح میشود و در فصول مختلف، شواهد و تحلیل پیشتیبان این نظریه مطرح میشود.
دموکراتیزاسیون زمانی محتمل است که رهبران اقتدارگرا تصور کنند دموکراسی موجب کاهش اندکی در قدرت و امنیت شخصیشان خواهد شد. دلیل این انتظار میتواند بیثباتی در وضعیت فعلی یا احتمال بالای قدرت گرفتن این افراد در نظام دموکراتیک است.
دموکراتیزاسیون تقریباً در تمامی موارد در بستر سیاسی خاص پس از یک شوک یا حضور یک حزب انتخاباتی حاکم مطمئن اتفاق میافتد. دموکراتیزاسیون تقریبا هیچ گاه با فشارهای مردمی از پایین یا انتخابهای استراتژیک برای ساخت دموکراسی مستقل از این زمینههای سیاسی اتفاق نمیافتد.
شوکها یا حوادثی که در وهله اول نظامهای اقتدارگرای باثبات را دچار اختلال میکنند، تقریبا در هیچ یک از موارد هدف دموکراتیزاسیون نداشتهاند.
شوکها و احزاب حاکمِ مطمئن، موجب ایجاد گشایشهایی برای فعالیت دموکراتیک میشوند و فعالیتها در جهت دستیابی به دموکراتیزاسیون را موثرتر میسازند.
تقریبا تمامی تصمیمات برای ساخت دموکراسی یا توسط نیروهای اقتدارگرایی گرفته میشود که با تهدیدهای شدید نخبگان مواجه هستند، یا نیروهای اصلاحطلبی که در دورههای پس از شوک قدرت را به دست گرفتهاند یا حاکمان/احزابی که در دموکراسی دوباره قدرت میگیرند.
بهرغم برخی از ویژگیهای مشترک، دو مسیر به سوی دموکراسی، به لحاظ شرایط دموکراتیزاسیون و شانسهای موفقیت دموکراتیک تفاوتهای چشمگیری دارند.
بهنام ذوقی رودسری | پژوهشگر توسعه
در هیا هوی صبح،در اغاز هیچ
در پس کوچه های تنهایی
با زخمی پنهان در پیشانی
در ابری ترین، ابری اسمان
درساکن ترین ثانیه ی زمان
در پیچ و تاب جاده ای که هیچ گاه جاده نبود
و در اغاز راهی بی پایان
گم شدی، یامن گمت کرده ام نمی دانم
واینجا در نا کجا نشسته ام
و تر ک های شیشه ی تنهایی را می شمارم