پدیدهای که در حال حاضر در جامعه ما جریان دارد حلقهای از یک زنجیره است که در هر حلقه ما اعتراضها و شورشهایی میبینیم که هر کدام دارای خودویژگیهایی بوده است و موجب بسیج بخشهایی از جامعه ایران شده هر چند که در هر مرحله این شورشها کنترل شده است.
شاهد تحولاتی در جامعه ایران بودیم که بهتدریج جامعه ایران را وارد یک دوران اعتراضی کرد. در دهه ۷۰ بر بستر ورود اقتصاد نئولیبرال و آنچه تحت عنوان تعدیل اقتصادی شروع شد به شورشهایی هرچند محدود دامن زد.
در برخی از شهرها مطالبات ناشی از فقیرسازی و محرومیتی بود که بخشی از فرودستان جامعه ما با آن مواجه شدهاند. تا اینکه به حرکتی بسیار نیرومند و سراسری میرسیم که بعدها موسوم به حرکت اصلاحات شد و دولتی را بر سرکار آورد به نام دولت اصلاحات که هدف آن و مطالبه مردمی که این دولت را روی کار آوردند رفرم درونسیستمی بود. اما آن حرکت هم که در حال حاضر حدود یک ربع قرن از عمرش میگذرد به بنبست رسید. بنبستی که یک بار دیگر در بعد از سال ۷۶ در سال 88 در هیئتی به نام جنبش سبز ظهور کرد.
در سالهای بعد یعنی سال ۹۶ تا حدودی ۹۷ و مخصوصا آبان ۹۸ شاهد برآمدن حرکتهای دیگری بودیم که عمدتا نیروهای شرکتکننده در این شرکتها اقشار فرودست و حاشیهنشین در شهرهای کوچک و بسیار دورافتاده، اما به لحاظ گستره جغرافیایی بسیار گسترده در تمام کشور بود.
اعتراضات دانشجویی ما که از سال ۷۸ بهطور خاص در تیر ۷۸ برآمد و سیستم را هم بهشدت دچار نگرانی کرد، بهطوریکه مسئولین سیستم در قبال آن حتی واکنشی از خود نشان داد که حاکی از نوعی نگرانی بود که البته با کمک نیروهای امنیتی و وعدههایی که دادند و ملاقاتهایی که داشتند اطمینان خاطری ایجاد کردند که میتوانند آن را کنترل بکنند و همین کار را هم کردند.
اعتراضات اخیر در وهله اول متعلق به جوانان است و بعد زناناین حلقه جدید در این فرایند زنجیرهای حرکتها باز یک خودویژگیهایی دارد که یکی از بارزترین خودویژگیهای آن یک گسست نسلی است که در درجه اول نیرویی که به صحنه آمدند، جوانانی هستند عمدتا در فاصله سنی ۱۵ تا ۲۵ و ۳۰ ساله.
پس در وهله اول این یک اعتراض جوانان محسوب میشود و در کنار آن هم البته زنان که شامل زنان، دختران و پسران جوان میشود. در واقع خودویژگی آن همانگونه که در شعار و تیپیک آن هست «زن، زندگی، آزادی» حرکت زندگی است که یک اعتراض فرهنگی است که میخواهد سبک زندگی خودش را خودش انتخاب کند.
قدرت نظامی بدون ارتقا در اقتصاد و فرهنگ امکان بقا نداردمن بههیچعنوان تهدیدهای خارجی مانند تهدیدهای اروپا، آمریکا و تحریمهای آنها یا تهدیدات عربستان و اسرائیل و... را نادیده نمیگیرم. ولی میگویم که بخش عمدهای از این تهدیدها ناشی از نوع نگاه سیستم به جهان و منطقه است. ناشی از استراتژیای است که سیستم انتخاب کرده است.
شما همه توان کشور را بر قدرت نظامی گذاشتهاید. بالابردن قدرت نظامی بدون رشد جامعه در عرصههای مختلف اقتصادی و فرهنگی امکان بقاء ندارد.
چین امروز قدرت نظامی آن مبتنی بر رشد قدرت اقتصادیاش است.
این یک اشتباهی است که متاسفانه نظریهپردازان جمهوری اسلامی دارند و از تاریخ به شکل وارونه درس میگیرند. من فراوان شنیدهام از عناصر موثر در این سیستم که علت سقوط شاه این بود که سرکوب تمامعیار نکرد.
هاشم آقاجری، استاد تاریخ
هممیهن