طی این یادداشت کوتاه میخواهم ثابت کنم که بیشتر نزدیک به همه جنبشهای ضد استبدادی مسالمت آمیز، طی ۵۲ سال اخیر پیروز شدهاند و برعکس استراتژیهای مبتنی برخشونت طلبی و به طور خلاصه جنگ مسلحانه داخلی، به جز یکی، همگی به شکست انجامیدهاند.
لطفا به پیشینه، میراث و نتایج جنگ های مسلحانه و پرخشونت ملت های زیر بنگرید:
- یمن، ۲۰۱۵ تا کنون؛
- اتیوپی، جنگ تیگرای، ۲۰۲۱ تا کنون؛
- مناقشه قره باغ،۱۹۸۸؛
-جنگ اورمو، اتیوپی ۱۹۷۳؛
- حنگ داخلی سومالی، ۲۰۰۹ تا کنون؛
- شورش های مسلحانه و یا پرخشونت الجزایر، بورکینافاسو، چاد، لیبی، مالی و نیجر در سال ۲۰۰۲؛
- درگیری های مسلحانه و پرخشونت در عراق، از ۲۰۰۳، تا کنون؛
- شورش های مسلحانه در نیجریه، کامرون، بورکینافاسو و نيجر در ۲۰۰۹ و ادامه برخی از آن ها تا کنون؛
- جنگ داخلی سوریه ۲۰۱۱ تا کنون؛
- جنگ شمال مالی، ۲۰۱۳؛
- جنگ مسلحانه چریکی درازمدت در کلمبیا؛
این لیست را می توان با افزودن لبنان، رواندا، جمهوری آفریقای مرکزی، افغانستان، نپال و...تکمیل کرد. به هر روی نتیجه این استراتژی، نابودی و از هم پاشیدگی خانواده ها، فروپاشی زیرساخت ها، تجزیه کشورها و استمرار خشونت بوده است.
این در حالی است که انقلاب با تاکتیک های مسالمت آمیز، از طریق یکپارچگی و هم صدایی نسبی مردم، موجبات فروپاشی و یا ایجاد تغییرات بنیادین کم هزینه حکومت ها شده است. از جمله بنگرید به پروسه تغییرات کلان در فیلیپین، اندونزی، روسیه و جمهوری آفریقای جنوبی.
دلیل موفقیت آمیز بودن اعتراصات آشتی جویانه و غیر قهری نسبت به جنگ مسلحانه و بهره گیری از تاکتیک های خشونت آمیز در چهار آیتم نهفته است:
۱- هزینه کمتری در بر دارد، یعنی نسبت به جنگ داخلی، دارای کمترین تلفات انسانی است. هم چنین مانع نابودی زیرساخت ها می شود؛
۲- برای شهروندان به دلیل کمتر خشونت آمیز بودن، برای پیوستن به جنبش از کشش و جذابیت بیشتری برخوردار است؛
۳- ضمن توانمندسازی یکپارچگی ملی، مانع نبردهای بین اتنیکی(قومی) می شود؛
۴- امکان گفتگو و چانه زنی با حکومت ها در این شیوه بیشتر است.
بهترین نمونه های تاریخی مبارزات آرام و در عین حال موثر غیر خشونت امیز(تا کنون) را می توان در جنبش های هند به رهبری گاندی و نیز آفریقای مرکزی تحت هدایت ماندلا شناخت.
یدالله کریمیپور