کد خبر: ۳۲۳۸۳
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۰-03 December 2022
نکته‌های نگارشی
گاه در زبانِ فارسی وام‌واژه‌هایی رایج است که به‌سببِ قرابتِ واجی گمان‌ می‌رود در‌ اصل فارسی‌اند.
نمونه‌ را، از آن‌جا‌که از قدیم‌الأیام کمد‌ِ دیواری در (شکافِ) دیوار تعبیه می‌شده، نویسنده تا‌ همین چندسالِ پیش گمان‌می‌کرد، «اِشکاف» واژه‌ای است فارسی؛ حال‌آن‌که اشکاف کلمه‌ای است روسی. نویسنده هم‌چنین گمان‌می‌کرد «بازارِ مکّاره»، به‌سببِ برخی ترفندها و شیادی‌های رایج در کارِ بازاریان، با «مکرِ» عربی مرتبط است؛ حال‌آن‌که «مکاره» نیز واژه‌ای روسی است.

واژهٔ «فلات»، در عربی یعنی «بیابانِ قفر و بی‌آب‌و‌علف»؛ اما «فلات» plateau (که در متونِ جغرافیایی پرکاربرد است) در زبانِ فرانسه ، یعنی «دشتِ پهناور و بلندتر از نواحیِ اطراف». و فارسی‌زبانان گاه این دو واژه را درهم‌می‌آمیزند تاآن‌جا که پژوهشگران و ویراستاران نیز آن را پذیرفته‌اند (غلط ننویسیم، استاد نجفی، ص۲۹۸).

هم‌چنین است واژهٔ «چالش» که کلمه‌ای است ترکی اما به‌سببِ قرابتِ واجی، برخی آن را به‌جای challenge که واژه‌ای است انگلیسی، به‌کارمی‌برند. و ما در روزگارِ کودکی و نوجوانی، هنگامِ «کارت‌بازی»، به‌جای «ماشینِ فِراری» می‌گفتیم «ماشینِ فَراری»، چراکه گمان‌می‌کردیم اتومبیلی است پُرسرعت و مناسبِ «فَرار» و تعقیب و گریز! همان‌گونه که تقریباً مطمئن ام بسیاری از کسانی که دوغِ «کِفیر» را «کَفیر» تلفظ می‌کنند، گمان‌می‌کنند «کف» در این واژه با «کَف» (از ملزوماتِ دوغِ خوب) مرتبط است!

اگر در برخی لغزش‌های رایج در زبانِ فارسی باریک شویم، دربرخی از واژه‌های مشابه چنین کاربرد‌هایی رایج است: مَس/مَسْح؛ کرام/گرام (به‌جای «گرامی»)؛ رشید/رشیق. هم‌چنین است به‌کاربردنِ تعبیرِ «ملا لغوی» به‌جای «ملا نقطی»؛ «گرگِ باران‌دیده» به‌جای «گرگِ بالان‌دیده»؛ و نیز «ساعتِ خواب» و «ساعتِ آبِ گرم»، به‌جای «صحّتِ خواب» و «صحّتِ آبِ گرم».

در واژه‌ها و ترکیب‌هایی هم‌چون «سه‌قلو»، «سه ‌جین»، «سوبله» نیز این اتفاق افتاده‌است. در این لغزش، «دو» در «دوقلو» (واژه‌ای است ترکی)، «دوجین» و «دوبل» با عدد «دو» در فارسی یکی‌‌ انگاشته‌شده‌است. شاید حتی برخی «دو» در «دوپیس» (به‌معنای لباسِ دوتکه؛ مثلِ «کت و شلوار») را نیز با «دوِ» فارسی اشتباه‌بگیرند!

البته گاه واژه‌سازان، به‌ملاحظاتی، از همین قرابت‌های آوایی بهره‌برده‌اند که به نفعِ زبانِ فارسی تمام‌شده‌. ازجمله کلمهٔ «افسر» که می‌دانیم در فارسیِ کهن به‌معنای «تاج» یا «کلاهِ ویژهٔ پادشاهان» بوده؛ اما چون واژهٔ فرانسویِ officier و officer در انگلیسی، در مدارجِ نظامی، درجه‌ای بالاتر از «استوار» است، در فرهنگستانِ اول، «افسرِ» فارسی را (احتمالاً به‌سببِ اهمیت کلاه در مراتبِ نظامی) معادلی مناسب برایش دانسته‌اند.

یکی از این لغزش‌های جاافتاده را در «کاراته‌کار» می‌توان‌دید. «کار» پسوندِ فعّالی است که حتی در فارسیِ میانه رایج بوده. این پسوند به اسم و صفت و به‌ندرت بُنِ فعل می‌پیوندد و واژه‌ای تازه می‌سازد؛ و اغلبِ این واژه‌ها یا دارای معنای فاعلی هستند و یا نامِ شغل و حرفه اند: گناه‌کار، صاف‌کار، بده‌کار، بستان‌کار، ورزش‌کار و ... . البته نباید «کار» را، که گاه بنِ مضارع است و واژهٔ مرکب می‌سازد (گندم‌کار/جوکار) با واژه‌های پیش‌گفته یکی انگاشت.

اما «کار» در پایانِ واژهٔ «کاراته‌کار» به‌سببِ قرابتِ واجی، به‌جای «کا» که در اصلِ این واژه  (karatéka در فرانسه) وجوددارد، آمده است. البته این واژه‌ هم‌چون واژهٔ «جودوکا»، دراصل ژاپنی است؛ همان‌گونه که «تکواندو» که از انگلیسی به فارسی راه‌یافته دراصل واژه‌ای کره‌ای است ( ر.ک: ذیلِ این مدخل‌ها‌ در «فرهنگِ بزرگِ سخن). و در زبانِ فارسی، گویا تقریباً همه می‌گوییم «کاراته‌کار»؛ همان‌گونه که مثلاً می‌گوییم «رزمی‌کار»!


احمدرضا بهرامپور عمران


@azgozashtevaaknoon
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
به روایت مذهبی ها
نظرسنجی
با اصلاحات بنیادین سیاسی موافقید؟
بله
خیر
آخرین اخبار
چشم انداز
پربازدیدترین
خبری-تحلیلی
پنجره
اخلاق و عرفان
سیره علی بن ابیطالب(ع)
سیره رسول الله(ص)
تاریخ صدر اسلام
تاریخ معاصر
زمین
سلامت و تغذیه
نماز و احکام
کتاب و ادبیات
نظامی
کمپر و ون لایف
شیطان و گناهان
روشنفکری دینی
مرگ
آخرالزمان