یک. تهران، تیر ۱۳۶۵
حدود ۱۰۰ نفر از معترضان به مسالهی بدحجابی عصر ۳۱ تیرماه ۱۳۶۵، سوار بر موتورهایشان از میدان ولیعصر تا میدان تجریش تظاهرات کردند و شعار دادند. حدود پانزده خانم باحجاب نیز در دو وانت سوار شده بودند و موتورسوارها را در تظاهرات همراهی میکردند؛ «موتورسواران در مواردی علاوه بر شعار مرگ بر بیحجاب در اعتراض به گرانفروشی و احتکار و همچنین تاکید بر ادامهی جنگ تا پیروزی، شعارهایی میدادند. این گروه اعلام اعتصاب اخیر عدهای از پزشکان را نیز محکوم کردند.» (روزشمار جنگ، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، كتاب ۴۳، ص۱۵۷)
دو. آلمان، مرداد ۱۳۶۵
کشتیگیران جوان ایران در مسابقات آلمان با تیم آمریکا مسابقه دادند. ۶ مرداد روابط عمومی سازمان تربیت بدنی گزارش داد سرپرست این سازمان، هیات رئیسهی فدراسیون کشتی را به همین دلیل منحل کرد؛ «حاضر نمودن کشتیگیران جوان برای مسابقه با ورزشکاران آمریکایی توسط فدراسیون کشتی حرکتی خودسرانه بوده که جزییات پروندهی آن تحت بررسی میباشد.» (همان، ص ۲۴۴ و روزنامه اطلاعات، ۷ مرداد ۶۵، ص۷)
سه. انگلستان، مرداد ۱۳۶۵
۱۵ ورزشکار جانباز و معلول ایران پس از سه روز از آغاز بازیهای جهانی معلولان در استوکمندویل انگلستان از این بازیها اخراج شدند. مارگارت تاچر، نخستوزیر انگلیس، بازیها را افتتاح کرده بود و در مراسم افتتاحیه، ورزشکاران ایران عکسهایی از آیتالله خمینی به همراه داشتند و شعارهایی «علیه امپریالیسم و صهیونیسم» سر دادند. (همان، و روزنامه اطلاعات، ۹ مرداد ۶۵، ص۷)
چهار. آبان ۱۳۶۵، جلسهی مهم فرماندهان دربارهی عملیات کربلای ۴
هفتمین روز این ماه فرمانده کل سپاه در جلسهی فرماندهان سپاه گفت: «الان بدو بدو دارند از آمریکا و شوروی میآیند، میگویند تورو به خدا یک کاری بکنید. چرا؟ زیرا دنیا با خود میگوید ما اگر قبل از پیروزی ایران، مسالهمان را با این کشور حل نکنیم بعد از پیروزی اصلا نمیشود با اینها صحبت کرد. الان از جاهای مختلف از جمله عربستان تا حالا سه هیئت آمده و حرفهایی زدهاند که در این جلسه نمیتوانم بگویم. من فقط این را بگویم که از آمریکا آمدهاند، از شوروی آمدهاند.
همهی اینها برای چیست؟ برای اینکه میبینند شما راه افتادهاید و آنها عقب افتادهاند.» محسن رضایی که به طرح عملیات آینده (کربلای ۴) خیلی دل بسته بود به فرماندهان گفت: «عملیات آیندهی شما اصلا اوضاع دنیا را به هم میریزد. وضع دنیا را دگرگون میکند.» (روزشمار جنگ، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، كتاب ۴۴، ص۵۰۶)
چند روز بعد ماجرای سفر مخفیانهی مکفارلین، فرستادهی ویژهی رئیسجمهور آمریکا به تهران افشا شد. ماجرایی که مربوط به بهار همین سال بود.
پنج. تهران، بهار ۱۳۶۵
قبل از همهی وقایعی که به آنها اشاره کردم در فروردین ۱۳۶۵ پس از فتح فاوِ عراق بهدست ایرانیها، بوش، معاون رئیسجمهور آمریکا، در سفری به کشورهای عربی منطقه سخنان تندی علیه ایران گفت. کشورهای عربی بر خرید تسلیحات افزودند تا در برابر خطر احتمالی ایران آماده باشند. هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه از خجالت آمریکاییها درآمد و علیه سفر بوش و حرفهایش موضع گرفت.
فریادها در ایران و آمریکا بلند بود. پس از این ماجرا و در اردیبهشتماه ۶۵ خبرگزاری فرانسه سخنان هاشمی رفسنجانی را اینگونه گزارش کرد: «رئیس مجلس ایران تبلیغات امپریالیستی را در مورد قاچاق سلاح آمریکایی به مقصد ایران مسخره توصیف کرد... وی همچنین این توطئهها را که حاکی از وحشتی است که انقلاب اسلامی و بسیج ملت ایران در آمریکا و نوکرانش در منطقه بهوجود آورده است، محکوم کرد. وی سپس از ملت ایران خواست تا برای دادن یک درس جدید به خصم آماده باشد.» (اوج دفاع، ص ۷۸)
از سوی دیگر روابط میان ایران و آمریکا در بهار این سال در بهترین حالت پس از پیروزی انقلاب بود. روند معاملهی مخفیانهی سلاح میان ایران و آمریکا که از سال ۶۴ آغاز شده بود ادامه داشت و کار تا جایی پیش رفت که خرداد همین سال مکفارلین، نمایندهی ویژهی رئیسجمهور آمریکا، به تهران سفر کرد. تیم او پس از چند روز مذاکره در هتلی در تهران، ایران را ترک کردند.
نکتهی آخر
در جهان گریزی از زندگی در میان تناقضها نیست. اما میتوان با فعالیت رسانهای و فرهنگی، گفتگو و شفافیت، از زهر تناقضها کم کرد؛ اگر چنین نشود، به تدریج انباری انباشته از زهر تناقض و بیاعتمادی شکل خواهد گرفت که انفجار این انبار خطرناکتر از هر چیزی خواهد شد.
به نظر میرسد این انبار منفجر شده و هر تکه از اعتماد مردم جایی پرتاب شده است.
سخت و شاید دیر باشد اما تنها راه، تلاش برای بازگرداندن تدریجی اعتماد مردم، گفتگو دربارهی تناقضها و قدم برداشتن در مسیر شفافیت است.
جعفر شیرعلینیا