ساعاتی قبل در برخی رسانههای اپوزیسیون خارج از کشور متنی منتشر شده که هیچ امضای مشخصی ندارد و فقط فرد یا گروه ناشناختهای با عنوان «جمعی از طلاب و مدرسین حوزههای علمیۀ قم، مشهد و تهران» آن را نوشتهاند. بسیاری میپرسند که اینان چه کسانی هستند و آیا وجود خارجی دارند یا نه؟
در نخستین نگاه باید گفت که نفس چنین عنوانی نشان میدهد که این بیانیه یا کار طلاب و روحانیون نیست و یا فقط گروه انگشتشماری آن را تهیه کردهاند؛ چرا که اساسا در حوزههای علمیه کنونی، هیچ تشکل یا نهاد صنفی و سیاسی مانند انجمنهای دانشجویی وجود ندارد و حتی بیانیههای طلاب حامی نظام نیز چنین پوشش جغرافیایی از تهران تا مشهد و قم ندارد. نویسندگان بیانیه به نظر میرسد دانشجو یا دانشگاهی باشند و گمان کردهاند که حوزههای علمیه نیز چنین واکنشهایی به مسائل جاری نشان میدهد.
البته نمیتوان به ضرس قاطع گفت که در میان روحانیون و طلاب جوان هیچ مخالفی وجود ندارد، ولی این افراد هیچگاه فعالیت گروهی و تشکیلاتی نداشتهاند و بسیار بعید است که در وضعیت کنونی ارتباطات نیز به چنین همگرایی رسیده باشند. ضمن آنکه میان طلاب با جریانهای اپوزیسیون خارج کشور ارتباطات جدی وجود ندارد و مشخص نیست که منتشرکنندگان این نامه چگونه از حوزوی بودن نویسندگان اطمینان یافتهاند.
اما مطالعهی متن نامه نیز نشان میدهد که نویسنده یا نویسندگان آن، فاقد آگاهیهای حوزوی هستند. ابتدا گفته شده که اجبار بر حجاب هیچ دلیل شرعی ندارد و در ادامه گفته شده که ادلهای که برخی به سود آن اقامه نمودهاند، ضعیف و مخدوش است.
یعنی تکلیف نویسنده نامه با خودش روشن نیست و نمیداند که اجبار بر حجاب دلیل شرعی ولو ضعیف دارد و یا اصلا هیچ دلیلی ندارد. چنین استدلالی از کسانی که اندک آشنایی با فضای داخلی حوزه داشته باشند بسیار بعید است.
از سویی، در پست قبلی کانال گفتیم که طبق پژوهشهای معتبر علمی که بهتازگی منتشر شده، همه فقهای مهم قم حامی حجاب اجباری هستند و در چنین وضعیتی، سخن گفتن از اینکه حجاب اجباری هیچ دلیل شرعی ندارد، بیشتر یک بیانیه و شعار سیاسی به نظر میرسد که تاریخ مصرف آن بسیار محدود است.
در ادامه نیز ادلهای برای اهتمام حکومت به حجاب اجباری آمده که هیچکدام در ادبیات حوزوی معنا نمییابد و یک تحلیل سیاسی است.
نکته دیگری که حوزوی بودن نویسندگان را دچار چالش میکند، این جمله است: «در این حکومت موسوم به اسلامی، هیچیک از صاحبمنصبان تأثیرگذار و افراد دارای تریبون، مجتهد نیستند و تحصیلات حوزوی درخوری ندارند». به نظر میرسد نویسندگان بیانیه، تعریف خاصی از مجتهد و اجتهاد دارند که فقط مخالفان جمهوری اسلامی را میتواند دربر بگیرد!
همین لغزش میتواند غیر حوزوی بودن و صرفا سیاسی بودن آنان را آشکار کند، چرا که بعید به نظر میرسد که خود آنان در اجتهاد مسئولانی نظیر صادق لاریجانی و مهدی شبزندهدار تردید داشته باشند. اما نامی از آنها نیاوردهاند تا حکم کلی و سیاسیشان مبنی بر اینکه «هیچ یک از صاحبمنصبان تأثیرگذار، مجتهد نیستند» زیر سؤال نرود. ضمن آنکه نمیتوان منکر حمایت اغلب علمای کشور از جمهوری اسلامی شد.
ایجاد دوگانگی میان جمهوری اسلامی و نهاد دین، حربه مورد استفادهی مخالفان در اتفاقاتی مانند وقایع سال ۸۸ بود که آن زمان به دلیل وجود روحانیون مطرحی چون حسینعلی منتظری و یوسف صانعی در میان علمای مطرح قم پذیرفتنیتر بود و اکنون به هیچ وجه مسموع به نظر نمیرسد.
پس این بیانیه را یا طلاب و مدرسان ننوشتهاند و یا گروه معدودی نوشتهاند که اگر هم طلبه باشند، چندان اطلاعی از ادبیات و فضای مرسوم حوزه ندارند. تا زمانی که فقهای شاخص قم حرفی علیه حجاب اجباری نزنند (که نخواهند زد)، نمیتوان به این بیانیههای بینام و بیهویت اعتماد کرد و آن را نشانهای از وجود اعتراض جدی در میان روحانیت دانست.
@akhoundology