هرچند روایت رسمی از تاریخ انقلاب ۵۷ برای پنج دهه، قدرت نیروهای کار را در فلج کردن رژیم گذشته کتمان کرده، اما روایتهای پراکنده میتواند ما را به جمعبندی متفاوتی از نقش سندیکاهای کارگری-کارمندی و اعتصابات ضددولتی در سال ۵۷ برسانند.
اعتصابات مقطعی و سراسری که در نهایت به پیروزی انقلاب انجامیدند و امروز نیز میتوانند درسی برای عمل اعتراضی باشند:
۱. اعتصاب ۶۲ روزۀ مطبوعات از ۱۵ آبان تا ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ به ابتکار سه روزنامۀ سراسری اطلاعات، کیهان و آیندگان، در واکنش به اقدام دولت نظامی ارتشبد ازهاری در منع نشر این سه روزنامه، که با همراهی شماری از نشریات ادامه یافت. اعتصاب دوماهۀ مطبوعات که دومین اقدام آنان علیه سانسور پس از اعتصاب سه روزۀ مطبوعات در مهر ۵۷ بود، با روی کار آمدن بختیار و اعلام انتشار مجدد مطبوعات در ۱۶ دی ۵۷، به پایان رسید.
هرچند غیبت مطبوعات اصلی در آن روزها به اطلاعرسانی اعتراضات را تضعیف کرد، اما گزارشگران مطبوعات خارجی در تهران و دیگر نقاط حضور فعال داشتند که باعث جلب توجه جهان به مسائل ایران شد. چنانچه میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، از روزنامۀ ایتالیایی کوریهرهدلاسرا مأموریت تهیه گزارش گرفت. (همزمان، تدارکات قطبزاده و یزدی در فرانسه، مطبوعات غربی با حضور در نوفللوشاتو و مصاحبه با رهبر مذهبی، او و جریان مذهبی پیوسته به انقلاب را به جهانیان شناساندند.)
۲. اعتصاب ۹۹ روزۀ کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران که تا روز ۲۲ بهمن و پخش نخستین پیامهای انقلابیون از رادیو ادامه یافت و تبلیغات کار حکومتی را فلج کرد.
البته خلأ رسانههای شنیداری را رسانههای خارجی پر میکردند؛ رادیو بیبیسی، رادیو مسکو و رادیو آلمان برنامۀ فارسی داشتند («رادیو پیک ایران»، وابسته به حزب توده ایران را شاه با دادن امتیاز به دولتین آلمان شرقی و بلغارستان، به تعطیلی کشانده بود.)
۳. اعتصاب کارکنان و کارگران شرکت ملی نفت، از ۱۸ شهریور ۵۷ (فردی کشتار میدان ژاله) تا ۲۱ بهمن ۵۷ که صادرات نفت ایران به جهان (۲۰% از توليد نفت اوپک) را فلج کرد و دنیا را متوجه مسائل ایران ساخت؛ چنانچه دولتین غربی مجبور شدند از تداوم حضور شاه صرفنظر کنند. (کنفرانس گوادالوپ که منجر به پذیرش خروج شاه و تأیید رهبری روحانیون شد.)
این اعتصاب هم البته در سرمای پاییز و زمستان با ایجاد صفبندی سوخت در سراسر کشور، تلاش رژیم برای عادیسازی شرایط را خنثی کرد و در نتیجه، مردم سراسر ایران متوجه ظهور حرکات انقلابی در شهرهای بزرگ شدند. (صندوقهای تعاون سندیکایی به تداوم اعتصاب یاری رساند. در تهران هم بازاریان مذهبی صندوقی برای تأمین هزینهها تدارک دیدند.)
۴. افزون بر صنعت نفت، اعتصابات دیگر صنایع را هم باید متذکر شد. چند روز پس از آغاز اعتصاب نفت، کارگران کارخانه سیمان تهران اعلام اعتصاب کردند. مجتمع پتروشیمی بندر شاپور، معادن مس کرمان، روغن نباتی شاهپسند، ذوبآهن اصفهان، کاغذ و دخانیات، بافندگی و چهل کارخانه صنعتی دیگر به همین ترتیب به اعتصاب پیوستند و دولت در موقعیت اقتصادی فلج قرار گرفت.
۵. اعتصاب سراسری کارکنان سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی، که از ۱۷ مهر ۱۳۵۷ با پیوستن کارمندان بخشهای درمانی و برخی بیمارستانها جدیت یافت. با پیوستن کارکنان دادگستری و پزشکی قانونی؛ گمرکات تهران، گمرک مهرآباد، گمرک زمینی و انبارهای عمومی تهران؛ بانک ملی، بانک تهران و بانک عمران؛ سازمان صنایع کوچک؛ انجمن ملی حمایت کودکان؛ کتابخانه ملی؛ راهآهن؛ ثبت اسناد و املاک کشور؛ شهرداری؛ وزارت کشاورزی؛ وزارت بهداری و بهزیستی؛ سندیکای کارکنان دفاتر اسناد رسمی تهران و حومه؛ سازمان برنامه؛ کاخهای جوانان و کانون پرورش فکری؛ و... اعتصاب کارمندان به اوج خود رسید.
اما اقدام دیگری هم درون نیروهای مسلح رخ داد که برخلاف اعتصابات قبلی، تدارک نبروهای چپ نبود:
۶. دعوت رهبر روحانی از سربازان به ترک پادگانها در ۱۱ آذر ۱۳۵۷ (اول محرم) برای پرهیز از ارتکاب خشونت علیه معترضین که با حمایت تودۀ مردم در پناه دادن به ایشان (از جمله با تراشیدن سرها در جلوگیری از لو رفتن سربازان) تقویت شد. این اقدام با اقدام همافران نیروی هوایی در ۱۹ بهمن برای بیعت با رهبر مذهبی تشدید شد و با اعلام بیطرفی ارتش (به خواست ژنرال هایزر آمریکایی برای گذار آرام قدرت به نیروهای مذهبی) بهرغم دخالت مختصر گارد شاهنشاه به انجام رسید.
مجموعۀ اینها میتواند تصویری از فعالیت سندیکایی و قدرت اعتصاب برای فلج کردن دولت و بخش خصوصی ارائه دهد. کاری که امیدست با پیوستن تشکلهای صنفی معلمان به اعتراضات اخیر و دعوت معلمان و محصلان به تعطیلی کلاسهای درس در روزهای دوشنبه و چهارشنبه، بار دیگر صورت پذیرد تا علاوه بر حضور خیابان، عدم حضور در محل کار نیز به قدرت اعتراضات بیفزاید.
https://t.me/kashowra/12653