ناآرامی اخیر با ناآرامیهای گذشته از جهاتی متفاوت است.
۱_ فقر مطلقی که در اثر کلان سیاستهای خارجی و تحریمها بر مردم و نه مسئولان، تحمیل شده موجب عصبانیت گسترده و درمانده شدن طیف وسیعی از مردم و پدیدار شدن لشکر بی انتهایی گردیده که چیزی برای از دست دادن ندارند. نیروی انتظامی که مامور مقابله با ناآرامی است فرزند و برادر و پسرخاله خود را مقابل خود می بیند.
۲_ از بُعد اعتقادی، حقوقهای نجومی، تبعیضها و بی عدالتی ها و اختلاسها، قداستی برای حکومت باقی نگذاشته که بتواند فرد را مجاب کند که در برابر خواهر وبرادر خود از قوه قهریه استفاده کند.
۳_به عکس ناآرامیهای ۷۸ و ۸۸ که رویارویی سیاسی یک جناح سیاسی با حاکمیت بود این بار رویارویی مردم و حاکمیت، بیشتر ماهیت اجتماعی و اقتصادی دارد که قریب به اتفاق مردم با آن درگیرند.
۴_ اختلاس های هزاران میلیاردی نو به نو، حاکمیت را با بحران مشروعیت و ناتوانی در اداره مثبت و بهینه جامعه مواجه کرده، طرفداران نظام از خود می پرسند؛ ثمره دفاع از یک نظام ناکارامد چیست؟!
۵_ مردمسالاری برای رساندن افراد قدرتمند به بالای هرم قدرت است نتیجه چندین انتخابات، با دخالت حداکثری شورای نگهبان و حضور حداقلی مردم،به قدرت رسیدن افرادی ضعیف در مسئولیتهای اجرایی و تقنینی است که نه تجربه حل مسئله دارند نه اغلب هوش و شجاعت کافی،لذا حل مسئله با این مسئولان ضعیف وپرحاشیه که عموما ثناگوی قدرت اند و منفعل، دشوار است.
نکته آخر ناامیدی از اصلاح است. حاکمیت چنان با مردم سخن می گوید که گویی در فضای متفاوتی زندگی و تنفس می کند،طیف وسیعی از مردم نه زبان ونه اهداف و نه نظام ارزشی مشترکی با مسئولان ندارند و یکدیگر را نمی فهمند این امر به ناتوانی در گفتگو و حل مسئله انجامیده و حرکت اعتراضی را به سرعت به سمت آشوب وانقلاب می برد.
نسل دهه ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ مشارکت جو در این اعتراضها، اغلب باورهای اعتقادی متفاوتی دارد این نسل پر انرژی در فضایی رشد یافته که باورهای مذهبی بشدت آسیب دیده و نگاهی بدبینانه به انقلاب و نظام و دین بر جامعه حاکم شده است.
عملکرد پرتناقض حکومت منسوب به دین و روحانیت، موجب فروپاشی اعتقادی بسیاری از نوجوانان و جوانان شده و امروز آنها را به مصاف حکومتی که عاجز از درکشان است آورده.
ادامه وضع فعلی به کم و کمتر شدن هیمنه حکومت خواهد انجامید چرا که جمهوری اسلامی نتوانست خود را به روز رسانی کند و درک صحیحی از جامعه امروز ایران داشته باشد اما توانست همه را علیه خود با سیاستهای کلان فقر زا متحد نماید. جمهوری اسلامی برای بقاء نیازمند بازنگری اساسی در اهداف و کیفیت حکمرانی مبتنی بر درک صحیح از جامعه امروز است. ما بایست بجای تمرکز بر نابودی این و آن بر آبادانی مملکت متمرکز شویم.
شهاب الدین حائری شیرازی
کانال ویرایش ذهن