باغبانها به روي گلهاشان،
نامهايي قشنگ بگذارند
نامي از جنس آفتاب و بهار،
نام خوش آب و رنگ بگذارند
تا شبت را
سپيده گل بزند،
نام
مهتاب و
ژاله را بنويس
شور
شهناز تا
دلارام است،
نسترن را و
لاله را بنويس
عشق
هنگامه ميكند بر پا،
با
نگار و
نگين و
ركسانا با
شادی و
شراره و
نوشين،
با
پريسا و
هستي و
مينا!
با
پريا و
مهري و
مينو،
مهرناز و
مهستي و
مهشيدبا
دلافروز و
نازنين و
بهار،
باز
نوشآفرين شود
خورشيد!
مانده طرحي قشنگ در يادم،
روي دستان آب،
نيلوفربيشتر از
شكوفه بنويسيم،
از
زري، از
فرشته، از
زيورروشنك را به
پرنيان بسپار،
تا به
دريا به
آرزو برسي
نام
آزاده را
رها بنويس،
تا به گلها به عطر و بو برسي
ارغوان و
ستايش و
مهناز،
شهرزاد و
بهاره و
مهسانام
سودابه، خوب و خوش آواست،
همچو لبخند يار خوش
سيما ماهرخسار و
ماهرخ زيباست،
نامهايي قشنگ و پر شورند
شهربانو و
مهرنوش و
پري،
همچو
فيروزهٔ نیشابورند
همچنان مانده است در يادم،
شاهرخ،
پارسا و
گوهرشاد مهربانو به
نازگل ميگفت،
نام
ايران ما گرامي باد
بنويسيد
هومن و
فرشيد،
يا
كيان و
كيارش و
نيما آرمين،
آريا،
سروش،
ارژنگ،
مهرزاد و
سپهر يا
سينا داريوش اين گل هخامنشي،
شهريار بزرگ ايران است
باربد،
برديا،
نكیسا، حال،
نوبت
آرمان و
اشكان است
ماني و
ماهيار با
مزدك،
از گذرگاه جاده ميآيند
شاه
انوشيروان و
شروين،
با
آبتين هم پياده ميآيند
روي گلدختران آبادي،
بگذاريد نام باراني
چون
فروغ و
فرانك و
پوران،
نامهايي هميشه ايراني
نام
رودابه و
كتايون را
نام
سارا و
مريم و
سيمين شهرناز و
انوشه و
سيندخت،
ياسمين و
ستاره و
نسرين غصّه دارد هنوز
تهمينه،
داغ سهراب در دلش جاريست
با فرنگيس مهربان باشيد،
ياد آنها نشان بيداريست
تا به ياد منيژه ميافتم،
بيژن آزاد ميشود از چاه
نام جمشيد و ايرج و هوشنگ،
ميشود با بهار و گل همراه
شاه تهمورث و سيامك و سام،
رنگ و بوي گل وطن دارند
گيو و بهرام و آرش و مهران،
ريشه در كشوري كهن دارند
ياد فرهاد و بيستون باشيد،
بلكه شيرين شود روان شما
با كيومرثِ جان قدم بزنيد،
گل كند باز، باغ جان شما
به منوچهرِ عشق، دل بدهيم،
نام او همرديف باران است
سورنا را به ياد بسپاريم،
آبرودار خاك ايران است
نام كوروش ز يادمان نرود،
با خشايار هم عنان باشيم
با فرامرز و اردشير و قباد،
زير چتري از آسمان باشيم
بايد از مازيار بنويسيم،
از فريدون و بهمن و سامان
از فريبرز و بابك و شاپور،
از رهام و سيامك و ساسان
آريو برزن اين شهيد وطن،
قهرمان هميشهٔ ايران
رستم و يزدگرد و فيروزان،
نام شان سربلند و جاويدان
بنويسيد كاوه را با شوق،
نام كسرا و نام آرش را
نام افشين و بابك و خسرو،
نگذاريد جا، سياوش را...
#پارسي اين زبان ايراني،
مظهر اتحادمان باشد
نام اين سرزمين جاويدان،
تا هميشه به يادمان باشد.
شاعر: خدابخش صفادل نیشابوریزبان پارسی راگرامی بداریم و آن را زنده نگهداریم.
@kheradsarayeferdowsi