معمولا هیچحادثه اجتماعی بیمقدمه و غافلگیرانه روی نمیدهد، بلکه زنگهای خطر قبلاً بصدا درمیآید اگر گوش شنوا داشته باشیم و بعقیده من دستگیری و آزادی قطب زاده یکی از آن زنگهای خطر در جامعه انقلابی ما بود.
بیشک آقای قطب زاده از انقلابیون پرسابقه و یارقدیمی امام بزرگوارمان است و ایمان او به انقلاب و اسلام باضافه صراحت لهجه و رشادتش میتواند بعضی از اشتباهاتش را بپوشاند ولی موج اعتراضی که بدنبال بازداشت او برخاست و به راهپیمایی و نوشتن طومارها برای تقاضای رهائی او کشیده شد.
قطعا همه اش بخاطر همان چیزی بود که از ماهها قبل پیشبینی میشد و کراراً تذکر داده شد بخاطر نارضائیهای گوناگون بود که هر روز بر دامنه آن افزوده میشود ( انکار نمیکنم بعضی از گروهها نیز مایل بودند از آن استفاده کنند) ریشه این نارضاییها را عملاً میتوان در چند موضوع خلاصه کرد.
- عدم وجود معیار و ضابطه صحیح در کارها
- عدم توجه به قوانین
- عدم رعایت اصل کاردانی در سپردن کارها
- عدم احترام به افکار دیگران و آزادی مشروع
- فشار بیدلیل بعضی از مسئولین و غیرمسئولین بمردم فیالمثل مردم مسلمان آگاه به طرز کار بعضی از دادگاهها شدیدا اعتراض دارند ( البته دادگاهها و قضایی را که در خط اسلام و انقلاباند استثناء میکنم) و میگویند در کجای دنیا ضمن چند ساعت گروهی چند ساعت گروهی را محاکمه میکنند و بلافاصله اعدام! کجای قانون اسلام میگوید به متهم ۵ دقیقه وقت دفاع باید داد!
باین آسانی که بعضی از دادگاههای ما انسان را اعدام میکنند گوسفند را هم سر نمیبرند.
چرا اینهمه تاکید امام در رعایت اصول و قوانین اسلامی مراعات نمیشود، چه شد آن عدالت اسلامی! آخر مردم برای این قانون اساسی جمهوری اسلامی زحمتها کشیده و خون داده و بآن امیدها بستهاند، چرا هنوز مرکبش خشک نشده بعضی از اصول آن زیرپا گذاشته شده است؟ چرا بسیاری از کارهای مهم بدست افراد ناآگاه که گاهی یک روز از عمرشان را متصدی چنان شغلی نبوده اند دادهاند ممکن است آدمهای بسیار خوب باایمانی باشند ولی آیا ایمان تنها کافی است.
آیا خود شما حاضرید قلبتان را برای جراحی به یک آدم بسیار مومن بسپارید که حتی یک روز هم طب جراحی نخواندهاند؟ آیا چنین کاری انتحار نیست، چرا آنچنان جوی بوجود آمده که بردن نام (تخصص) مساویست با خط امریکا!
و کار بجایی رسیده که وقتی میخواستیم در قم با حناب آقای رجائی در مسائل مختلف از جمله لزوم کاردانی وزراء صحبت کنیم کسی توصیه کرد کلمه تخصص را بکار نبرید بگویید (کاردان) وای بحال ما اگر عنوان تخصص در میان ما جزء کلمات زشت و رکیک یا اتهامآور شود. در حالیکه قرآن ما صریحا روی آن تکیه کرده و میگوید ( انی حفیظ امین) و امام نیز با صراحت مخصوصا در زمینه مسائل جنگی روی آن تاکید فرمود ورا در بعضی از نهادها گویی اصل مالکیت بکلی لغو شده و مصادره کردن ( که بدنبال آن غالباً ویرانی است نه سود مستضعفان) کار ساده و پیش پا افتادهای شده است؟
ورا هنوز سانسور بر مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی حکمفرماست نمیگوییم چرا اعلامیههای مشکوک یا ضدانقلاب را پخش نمیکنند نه هرگز میگویم چرا حتی اعلامیه مراجع و علمای بزرگ را هم پخش نمیکنند، مگر آنچه در خط فکری گردانندگان این دستگاههاست؟
آیا این صحیح است که چند نفر بنشینند و بگویند فقط آنچه ما میفهمیم درست است و در خط اسلام و انقلاب است و دیگران هر چه میگویند و مینویسند و میفهمند اشتباه است و ناآگاهانه در خط ضدانقلاب و امریکای جهانخوار!
چرا عدهای پاکسازی را چماقی کردهاند برای اعمال غرضهای شخصی و راندن مغزها و تخصصها! و امثال این چراها من امیدوارم که از کسانی باشیم که با اولین اخطار الهی بیدار میشوند و باصلاح خویش میپردازند بیایید راه محبت و دوستی با مردم را که راه اتحاد و هماهنگی است بپوییم و ازخود محوری بپرهیزیم و از آنجا که پایه اصلی انقلاب ما اسلامی و مردمی است برطرف ساختن اشکالات عارضی چندان مشکل نیست. اگر پیام واقعیتها را بشنویم و همین امروز دست بکار شویم که فردا دیر است!
قم _ حوزه علمیه
ناصر مکارم شیرازی
۲۲ آبان ۱۳۵۹/ روزنامه میزان